تاریخ انتشار: ۱۵:۵۶ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۷

نوبهار است، برافراشته باش!

امیرحسین مصلی*

 رویداد۲۴ هلهله طبیعت بانگ برداشت که نوبهار در راه است، اما به قول حضرت حافظ «ساقی و مطرب و می‌جمله مهیاست، ولی عیش بی یار مهیا نشود، یار کجاست؟» یار ما طفلیست به نام شادی، همان که «شفعی کدکنی» خبر داد دیریست گم شده! حال برای پیدا کردن این گمشده چه باید کرد؟

«بیل ویلسون» در دهه ۳۰ میلادی برای ترک عادت‌های ناشایست از جمله اعتیاد قدم‌های دوازده گانه‌ای را برای بهبود سلامت آدمی تهیه کرد که در قدم اول پذیرش مشکل و تسلیم در برابر آن بود؛ حال برای بهبود شرایط خاص کشور نیز که باعث دلمردگی مردمان این دیار شده در گام نخست باید مشکلات را پذیرفت و برای اصلاح امور تسلیم شد.

آیا به یاد دارید نوروز سال ۹۷ با چه عنوانی نامگذاری شد؟ نوروز سال ۹۶ چطور؟ آری! کمتر کسی به یاد دارد، سال ۹۷ سال حمایت از کالای ایرانی بود و سال ۹۶ سال اقتصاد مقاومتی، تولید-اشتغال؛ اما جز بریز و بپاش‌هایی که تحت عنوان همایش‌ها و نشست‌های تبلیغاتی برای بزرگداشت این اسامی برگزار شد، در عمل چه اتفاقی افتاد؟ تقریباً هیچ! باید پذیرفت چیزی که همگان خوب می‌دانند آن است که اقتصاد ایران رو به سراشیبی اضمحلال پیش می‌رود و پول ملی روز به روز بی‌اعتبارتر از قبل می‌شود! اما برای جلوگیری از این روند چه باید کرد؟

در فیزیک کوآنتوم نظریه‌ای مطرح است به نام «اثر پروانه‌ای» که معادل آن را می‌توان در اقتصاد ایران به وضوح مشاهده کرد، صف‌های طویل مردم برای تهیه مایحتاج اولیه زندگی که قیمتشان سر به فلک کشیده، ارتباط مستقیمی با اختلاس‌های بزرگ نظیر فساد «پتروشیمی گیت» دارد که یک دهه قبل به وقوع پیوست و بنا به دلایل نامعلوم امروز برملا می‌شود! شاید بپرسید چطور؟ خیلی ساده است! وقتی تحریم‌های هسته‌ای در دوران «معجزه هزاره سوم» با ماجراجویی تندرو‌های داخلی و جنجال آفرینی براندازان خارجی بر اقتصاد کشور تحمیل شد، گروهی از برادران که تحریم‌ها را کاغذ پاره می‌دانستند، بدون اینکه توضیحی به نهاد‌های نظارتی بدهند در غیاب شفافیت رسانه‌ای، نفت کشور را در اختیار دلالانی، چون «بابک زنجانی» و «مرجان شیخ الاسلامی آل آقا» گذاشتند تا آنان با فروش نفت به شکل قاچاق، تحریم‌ها را به اصطلاح دور بزنند؛ اما این دلالان پس از فروش نفت، پول آن معامله را تمام و کمال تحویل بیت المال ندادند و به اصطلاح اختلاس کردند! بی‌آنکه کسی پاسخگو باشد و مسئولیت بپذیرد؛ البته حالا مشخص شده است که دست همان تندرو‌های داخلی و براندازان خارجی برای کاسبی از تحریم‌ها در یک کاسه بوده است! و در نتیجه کشور با کمبود بودجه و بخصوص ارز مواجه شد، آنگاه برخی از مسئولان برای تأمین کمبود بودجه‌های جاری کشور برخلاف قانون دست به صندوق‌های بازنشستگی بردند یا اسکناس بدون پشتوانه چاپ کردند و... که در این بخش از دور زدن قانون هم باز دلالان کوچک‌تری مانند «سعید مرتضوی» و «محمودرضا خاوری» دست به اختلاس زدند! که نتیجه‌ی این شرایط منجر به همان اثر پروانه‌ای شد! یعنی قیمت ارز به شکل سرسام‌آوری بالا رفت و رفته رفته سفره‌های مردم کوچک و کوچک‌تر شدند.

برگردیم به این سؤال که برای معکوس کردن این نظم ویرانگر چه باید کرد؟ در اوایل دهه ۹۰ خورشیدی اصلاح طلبان مطرود از قدرت با حمایت از اعتدال گرایی و تکرار آن جهت تمدید تدبیر و امید به پای صندوق‌های رأی رفتند، با دو هدف؛ اول مذاکره منتخب ملت با جامعه جهانی که تا حدی مثمرثمر واقع شد؛ چراکه گفت‌وگو‌هایی در سطح بین‌المللی در قالب برجام مانع از ادامه تحریم‌های خصمانه علیه ایران شد که یکی از دلایل اصلی فساد‌های موجود در کشور بود؛ و دوم رفع فضای امنیتی ناشی از پیامد‌های انتخابات سال ۸۸ مانند «حصر» و دیگر محدودیت‌های موجود در جامعه؛ متاسفانه باید بپذیریم که این کنش نتیجه‌ای که در پی آن بودیم را در برنداشت، ظهور پدیده ترامپ و تلاش دوباره کاسبان خارجی و داخلی تحریم‌ها باعث شد تا آمریکا از برجام خارج شود؛ اما خلف وعده رئیس جمهور و فراکسیون امید از خواسته‌های دموکراسی خواهانه ملت در ایام انتخابات، امید مردم را برای بهبود اوضاع کشور بیش از پیش به یاس بدل کرد، زیرا تحریم‌های خارجی یک بخش از دلیل ریشه دواندن فساد در کشور است و دلیل داخلی گسترش افسار گسیخته فساد، عدم شفافیت مسئولان است که با گسترش آزادی و رفع حصر و محدودیت‌ها و همچنین بازشدن فضا خاصه برای فعالان سیاسی، دانشجویان، روشنفکران و روزنامه نگاران ارتباط مستقیمی دارد. چرخش و منفعت طلبی دولتمردان و اعضای فراکسیون امید در قبال این خواسته‌های عمومی، آن‌هم به دلیل چربش قدرت گروه‌های تندرو بر فشار جامعه مدنی و همچنین کارشکنی گروه‌های شکست خورده در انتخابات و برخی از نهاد‌ها به ویژه پس از اعتراضات طراحی شده دی ماه سال ۹۶ توسط همان اتحاد نانوشته تندرو‌های داخلی و براندازان خارج؛ باعث تکمیل شدن پروژه فشار اقتصادی بر پیکر کشورمان شد، در این میان اصلاح طلبان که حامی اصلی دولت روحانی و لیست امید بودند باید بپذیرند که «تکرار» حمایت بدون پیش شرط و گرفتن تضمین از منتخبان انتخابات برای عملی کردن مطالبات مطرح در جامعه، اشتباه مهلکی بود که دیگر نباید تکرار شود!

از سوی دیگر اعلام مواضع ماجراجویانه از تریبون‌های رسمی و موازی کاری و کارشکنی در برابر قانون اساسی مثل تعویق در پیوستن به لوایح fatf، نشان از آن دارد که کماکان عزمی برای پذیرش اشتباهات موجود در کشور و شفافیت در قبال تصمیمات مدیریتی کشور وجود ندارد! پاسخ به سؤال چه باید کرد؟ دقیقاً واداشتن نهاد‌های انتخابی و انتصابی برای پیدا کردن عزم جزمی جهت برخورد با این قبیل رفتارهاست و اصلاح ساختاری امور در راستای شنیدن صدای مردم!

اما خود مردم در این میان چه نقشی دارند؟ مردمی که وظیفه دارند تا مسئولان را تسلیم به پذیرش اشتباهات مدیریتی کنند، این‌روز‌ها منفعلانه در قبال مواجهه با نابسامانی و نابرابری‌ها و همینطور ادامه محرومیت‌های ناعادلانه در جامعه، تنها به این بسنده می‌کنند که به ما چه؟! استدلال می‌کنند پدر و مادر ما هم طی این سال‌ها پیر شدند! و معتقدند این حرف‌ها آب و نان نمی‌شود! که‌ ای کاش می‌دانستند این حرف‌ها هم آب می‌شود و هم نان! چون یکی از راه‌های واداشتن مسئولان برای تغییر در روند سیاستگذاری‌های فعلی گفتن همین حرف‌ها و حقایق است؛ باری، برای این حال و احوال این روزان دلمرده، چه خوش گفت: هوشنگ ابتهاج که «ارغوان بیرق گلگون بهار، تو برافراشته باش، شعر خونبار منی، یاد رنگین رفیقانم را، بر زبان داشته باش، تو بخوان نغمه ناخوانده من!»

*روزنامه‌نگار

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
پیشخوان