تاریخ انتشار: ۱۲:۴۱ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۸

تبعات جنگ نفتی عربستان و امارات علیه ایران

رئیس جمهور آمریکا که تهدید به صفر رساندن صادرات نفت ایران را مطرح می کند، روی این مهم حساب کرده است که دولتهای مورد نظر از دستورات ترامپ و بولتون تبعیت می کنند.

رویداد۲۴ قاسم عزالدین در المیادین نوشت: رئیس جمهور آمریکا که تهدید به صفر رساندن صادرات نفت ایران را مطرح می کند، روی این مهم حساب کرده است که دولتهای مورد نظر از دستورات ترامپ و بولتون تبعیت می کنند، علاوه بر اینکه حساب ویژه ای روی این موضوع باز کرده است که نفت عربستان و امارات در دولتهای محروم شده از نفت ایران به فروش برسد، تا آمریکا بر عایدات نفتی آنها سیطره داشته باشد و بتواند در خصوص معامله قرن گامی رو به جلو بردارد. اما در صورتی که این دولتها از قانون جنگل آمریکا پیروی کنند، آتش تبدیل درگیریها به جنگ بر سر ذخایر نفتی، ذخایر عربستان و امارات را نیز در بر می گیرد.

در ادامه این مطلب آمده است: سه دولت عربستان، امارات و بحرین، از آمادگی خود برای ورود به جنگ نفتی ترامپ علیه ایران، اعلام آمادگی کرده اند. عربستان و امارات به اشتباه تصور می کنند که می توانند کمبود نفت ایران در بازارهای نفت را جبران کنند. و دچار این توهم هستند که نفت هم یک کالای تجاری است که با فشار ترامپ می توانند آن را به دولتهای هم پیمان آمریکا بفروشند؛ بی آنکه استراتژی تعدّد منابع و تمایل به تسلیم نشدن در برابر خواسته های آمریکا در چارچوب ائتلاف با واشنگتن را در نظر داشته باشند. این در حالی است که میادین صادرات گاز اسرائیل در کرانه شرقی دریای مدیترانه واقع است و صهیونیستها تصور می کنند که ترامپ یک «ائتلاف جهانی بزرگ» با هم پیمانان خود تشکیل می دهد که بر اساس این معادله استوار است:«یا با ایران باشید یا با ما».

 

 

محاسبات مشکوک آمریکایی –سعودی که طبق آن تصور می کنند توان جبران دو میلیون بشکه نفت ایرانی در روز را دارند، کاملا دور از واقعیت است. تولید نفت عربستان در ماه می گذشته به 10.7 میلیون بشکه در روز رسید و این میزان باید در ماه می اینده حداقل به 300 هزار بشکه برسد. در کنار عربستان، لازم است تولید نفت آمریکا از 10.25 میلیون بشکه به 11 میلیون برسد. طبق این محاسبات، نفت آمریکا، عربستان و امارات نمی تواند کمبود دو میلیون بشکه نفت ایران در بازار را جبران کند.

در سطح استراتژیک، برای دولتهای هم پیمان امریکا دشوار است که از استراتژی خود مبنی بر تعدد منابع خرید نفت و تکیه بر عربستان، چشم پوشی کرده، از استراتژی ترامپ در مورد ائتلاف جهانی جدید، تبعیت کنند و وارد یک جنگ نفتی شوند که امنیت و استقرار جهان را تهدید می کند. چین که به شدت مخالف تحریمهای یک جانبه امریکاست، معتقد است ترامپ قصد دارد به این شکل بر معادله های جهانی سیطره یابد. در صورتی که چین به دلیل ورود نکردن به جنگ نفتی ترامپ، در معرض تحریمهای آمریکا قرار بگیرد، احتمالا مجبور به بهبود روابطش با ایران و افزایش واردات نفتی از این کشور می شود. علاوه بر اینکه چین ناگزیر باید معادلات خود در رابطه با دولتهایی نظیر هند، ژاپن و کره جنوبی را تغییر دهد، چرا که این دولتها به سر اصلی جنگ استراتژیک ترامپ در شرق اسیا تبدیل می شوند.

این دولتها که سعی در برقراری استقرار در معادله های استراتژیک شرق ایران را دارند، به سختی وارد جنگی می شوند که عواقب آن قابل شمارش نیست. بویژه انکه هند و کره جنوبی به دلیل تبعیت از امریکا، مورد خشم شدید مردمی قرار می گیرند. به همین دلیل است که محمد جواد ظریف با اطمینان می گوید که محاسبات ترامپ در مورد فرار رو به جلو، نتیجه یأس و ناامیدی وی است و ایران به فروش نفت خود ادامه می دهد.

گذشته از اطمینان ایران به شکست محاسبات ترامپ برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران به دولتهای شرق اسیا، ایرانی ها از ترکیه که مخالف جنگ ترامپ است، مطمئن هستند. انکارا در میان هم پیمانان آمریکا بیشترین ضرر را از افزایش تنش علیه ایران و قدرت گرفتن عربستان و امارات در منطقه می بیند.

و در صورتی که ترکیه در معرض تحریمهای آمریکا قرار بگیرد، از این شرایط برای تقویت همکاریها با روسیه و چین، در سطح بین المللی، و گرایش به تحکیم همکاریهای منطقه ای با ایران استفاده می کند، تا به این وسیله با ماجراجویی های عربستان و امارات در یمن، سودان، لیبی و سومالی، مقابله کند.

ایران که از شکست جنگ نفتی و تحریمهای آمریکا اطمینان دارد، پاسخ مشابهی به اقدامات امریکا می دهد. همانطور که فرماندهی مرکزی آمریکا در خاورمیانه و افغانستان را در لیست تروریسم جای داد، تا اشاره ای داشته باشد به اینکه اگر آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم با سپاه درگیر شود، امکان پاسخ دادن پاسخ نظامی به آن وجود دارد.

اما ایرانِ مطمئن از شکست تهدیدات ترامپ، همزمان دعوت به مذاکرات جدی با سازمان ملل و دولتهای اروپایی در مورد تنگه هرمز می کند. فراتر از همه این دستاوردها، ایران از عناصر استراتژیک قدرتمندی برخوردار است که در صورت نیاز می تواند از آنها استفاده کند و در مقدمه آنها، بستن تنگه هرمز است که 40 درصد از ذخایر نفتی از آن عبور می کند و عربستان نتوانست با ایجاد خط لوله ای از منطقه الخراخیر تا بندر نشطون در المهره یمن و دریای عرب، از این چالش و نیاز خود به تنگه هرمز، عبور کند.

ظریف در پاسخ به سوالی در مورد بستن تنگه هرمز گفت:« در صورتی که مانع استفاده از خلیج برای امنیت ما شوند، چرا باید استفاده دیگران از آن را تضمین کنیم؟» وزیر خارجه ایران معتقد است که بن زاید، بن سلمان، نتانیاهو و بولتون عناصر سرّی در اختیار داشته و قصد دارند بازار آمریکا را وارد یک فاجعه نظامی کنند.

آنچه عربستان و امارات را در ورود به جنگ نفتی علیه ایران تهدید می کند، همان عاملی است که ترامپ را تهدید به شکست محاسباتش در مورد طرح ناتوی عربی و ایجاد ائتلاف جدید ورشو و احتمال شکست ائتلاف بین المللی جدید می کند، که هدف از این طرحها اجرای معامله قرن با اسرائیل، با حمایت عربستان و امارات است.

به تاخیر افتادن اعلام معامله قرن به پس از ماه رمضان، که عربستان و امارات در پایان آن جشن می گیرند، تصادفی نیست. همانطور که اعلام جنگ نفتی علیه ایران، کمی پیش از اعلام معامله قرن، بر حسب اتفاق نبوده است. عربستان و امارات به دنبال آن هستند که با ترامپ و نتانیاهو برای اجرای معامله قرن همکاری کنند؛ آنچه که این دو کشور را در معرض کراهت بیشتری در بین ملتهای عرب قرار داده و آنها را تهدید به برچیده شدن بساط تحریک طایفه ای و نژادی علیه ایران می کند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
پیشخوان