تاریخ انتشار: ۱۰:۵۵ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۸

روایت نماینده تهران از پرونده نجفی/ پروانه سلحشوری: امین فردین برای من پرونده سازی کرد

پروانه سلحشوری: درباره پرونده قتل همسر محمدعلی نجفی، واقعا نمی‌دانم پرستوسازی واقعیت دارد یا نه، اما همه اشاره می‌کنند که پرستوسازی در کشور رخ می‌دهد و میترا استاد قربانی این پرستوسازی بوده است.
روایت نماینده تهران از پرونده نجفی/ پروانه سلحشوری: امین فردین برای من پرونده سازی کرد
رویداد۲۴  پروانه سلحشوری، نماینده مجلس و عضو فراکسیون امید، حدود دو سال ریاست فراکسیون زنان مجلس را بر عهده داشت. بخشی از فعالان حوزه زنان، فعالیت او را مثبت قلمداد می‌کنند و برخی دیگر معتقدند حتی اگر زنان مجلس بخواهند نیز به دلیل سنگ‌اندازی‌های مداوم و همچنین عدم اعتقاد قاطبه مردان مجلس به حقوق زنان، کاری از پیش نمی‌برند.

سلحشوری در سال‌های گذشته به دلیل نطق‌ها و اظهارنظرهایش همیشه مورد هجوم بود. در سال گذشته، به دلیل جراحی گردن و همین‌طور بیماری جسمی دیگری که بر او حادث شده بود، چندان فعالیتی نداشت و تنها برای رأی‌دادن به لوایح مهم در مجلس حاضر می‌شد. عده‌ای این کم‌خبر‌شدن و غیبت را به حساب ترس و تهدید گذاشتند؛ اما او می‌گوید پس از اتمام دوران نقاهت، برگشته تا کار‌های ناتمامش را در یک سال باقی‌مانده تمام کند.

 پس از یک دوره طولانی بیماری، درباره زنان مجلس، مصائب فعالان زن سیاسی و اجتماعی و حواشی اطرافش گفت‌وگویی کرده‌ایم که در ادامه خواهید خواند.

‌حالا سه سال از فعالیت مجلس و نمایندگان لیست امید گذشته است. زنان مجلس را در سه سال گذشته چطور دیده‌اید؟

به نظرم صحبت درباره زنان مجلس یک بحث کلی است. اما اینکه آیا من در موقعیتی هستم که درباره همکارانم صحبت کنم یا نه هم جای سؤال دارد. نمایندگان زن به‌خصوص در شهرستان بسیار پرتلاش هستند و به خاطر زن‌بودنشان تلاش مضاعف دارند. به طور جدی دنبال کار مردم هستند و می‌خواهند اثری از خودشان در شهرستانشان بر جا بگذارند؛ البته فارغ از نگاه سیاسی، صحبت من درباره نگاه اجتماعی این افراد به مسائل است. از این بابت واقعا تلاش می‌کنند و در مجلس هم حضور فعالی دارند. اغلب خانم‌ها در مجلس فعال هستند و گاهی در خیلی از موارد فارغ از گرایش‌های سیاسی زنان مجلس حول محور زنان با هم همدلی دارند.
 
احتمالا یادتان هست نامه‌ای برای خانم نرگس محمدی امضا کردیم و ۱۵ امضا داشت، خانم چنارانی که گفته می‌شود جزء اصولگرایان است هم این نامه را امضا کرده بود. برای هیئت رئیسه هم بیشتر خانم‌ها فارغ از نگاه سیاسی به هم رأی دادند. اما به نظر می‌رسد طیفی از همکاران زن، کمتر دوست دارند وارد مناقشات سیاسی شوند. قطعا آسیب‌پذیری ما زنان نسبت به مرد‌ها خیلی بیشتر است و افراد جوانی هم وارد شده‌اند. صحنه سیاست هم نسبت به انسان‌ها صحنه بی‌رحمی است.
 
آن‌ها سعی می‌کنند در جهت مطالبات مردم تلاش کنند. البته این در مورد تهران متفاوت است. اغلب انتظار می‌رود نمایندگان تهران نسبت به مسائل سیاسی ورود جدی‌تری داشته باشند از این رو آن‌ها حضور فعال سیاسی دارند و در مجلس هم فعال هستند، البته این به این معنی نیست که همکاران زن من که از سایر شهر‌ها آمده‌اند این‌گونه نیستند. ممکن است در بعضی جا‌ها اختلاف نظر و سلیقه رویکرد اصلاح‌طلبی‌شان با هم متفاوت باشد، اما آن‌ها هم فعالیت‌های خودشان را دارند. در مجموع به نظرم می‌رسد (با قطعیت نمی‌توانم بگویم، شنیده‌ام در دور پنجم و ششم نمایندگان زن با هم خوب کار می‌کردند) شاید حالت بینابینی بین مجالس پیشین داشته باشیم و نه خیلی ایدئال هستیم و نه خیلی بد. سعی می‌کنیم در طرح‌ها و لوایح زنان حضور داشته باشیم. من سعی می‌کنم فقط زمانی صحبت کنم که حوزه تخصصی‌ام باشد و از صاحب‌نظران در زمان رأی‌گیری بپرسم. در مسائل مختلف در حوزه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فعال هستم. به جز حوزه زنان که برایم بسیار مهم است، در حوزه گردشگری، ورزش و مسائل اجتماعی کار می‌کنم. هرکداممان به سمت و سویی گرایش بیشتری داریم، ولی در مجموع اغلب همکارانم سعی می‌کنند با هم همراهی داشته باشند.

‌در سه سال گذشته مردان چقدر شما را جدی گرفته‌اند؟

خیلی. بعضی جا‌ها حرف و نظر ما واقعا تأثیرگذار بوده است. الان در فراکسیون امید روی حرف زنان حساب می‌شود و حس می‌کنم توانسته‌ایم تا حدی (البته نه زیاد) نگاه جنسیتی که به زنان وجود دارد را کم کنیم. ولی در کل این نگاه جنسیتی را نمی‌پسندم.

‌بین مردان مجلس کسی هست که نگاه جنسیتی به زنان داشته باشد؟
بله هستند.

‌مثلا من شنیدم آقای قاضی‌پور خیلی متأثر از نگاه جنسیتی هستند.

یادم هست در یک رأی‌گیری در بحث زنان من از آقای قاضی‌پور رأی گرفتم. بعضی‌ها هرچه هستند ظاهرشان است. شما ظاهر قاضی‌پور را می‌بینید. یک بار به من گفت: تو نمی‌دانی من چقدر سر تو حرف شنیدم که از تو دفاع کرده‌ام؛ در مورد چادر منظورش بود.

‌چرا زنان به هیئت رئیسه راه پیدا نمی‌کنند؟

همیشه مطابق با نظریات جامعه‌شناختی گفته‌ام که عرصه قدرت، عرصه منابع کمیاب است. چون دسترسی به منابع کمیاب سخت است. در کرسی‌های هیئت رئیسه مجلس در مجموع، آن‌هایی که بالا می‌نشینند، تعدادشان کمتر است، اما در مجموع ۱۲ نفر هستند. ۱۲ نفر از ۲۹۰ نماینده مجلس می‌توانند این کرسی‌ها را بگیرند. یک نفر گفته بود معمولا کسی که سال اول آن بالا نشسته، پایین‌آوردنش سخت است و همان معادلات سال اول تعیین‌کننده است.
 
سال اول که توان داشتیم و فراکسیون امید دوتکه نشده بود، شاید شانس بیشتری داشتیم که البته از دست دادیم. درمجموع، چون بحث قدرت است، کسانی که روی آن صندلی‌ها هستند، در هیئت رئیسه هستند، مرتب دیده می‌شوند و نمایندگان برای کارهایشان باید به آن‌ها رجوع کنند، این، موقعیت بالاتری را به این افراد می‌دهد. همچنین در مورد به‌صحن‌آوردن طرح‌ها و لوایح نقش مهمی دارند و این نقطه‌ای است که ما بسیار ضربه خورده‌ایم. در حوزه لابی‌کردن مرد‌ها قوی‌تر و همراه‌تر با هم هستند.
 
تعدادشان هم بیشتر است. مثلا ۲۷۳ نفر مرد و ۱۷ نفر زن هستند؛ یعنی شش درصد این جمعیت زنان هستند. واقعا چه کار می‌توان کرد. در دور ششم که مثلا خانم جلودارزاده و امانی را به عنوان منشی (دبیر) داشتیم، ۲۰۰ نماینده مجلس از طیفی بودند که نگاه جنسیتی به مسائل نداشتند که این تعداد افراد تعیین‌کننده هستند. تفکرشان هم این تفکر نبود. نکته دیگر اینکه کسانی که الان به نام اصلاح‌طلبی وارد فراکسیون شده‌اند، همه یک‌جور فکر نمی‌کنند که زنان شایستگی دارند. همه باز هم با خودشان فکر می‌کنند این جایگاه باید در اختیار مرد باشد.
 
الزاما این‌طور نیست که سیاسی‌بودنشان باعث این می‌شود؛ مردبودن هم باعث می‌شود. ولی به جرئت می‌توانم بگویم در چند سال گذشته هر چه روند جلوتر رفته، دیده‌ام امیدی‌ها به زنان در عرصه‌های مختلف بیشتر اقبال نشان می‌دهند. اگرچه همین مجلس برای IPU که فعالیت‌های سیاسی زنان خارج از کشور و بین‌المجالس است، چهار زن برای IPU و APU از شش درصد چهار نفر زن را انتخاب کرده است. از آن همه کلا ۲۰ نفر نمی‌شوند، اینجا بیش از ۲۰ درصد زن داریم. این یک موفقیت است. الان دو خانم در APA (ذوالقدر و چنارانی) و چهار خانم در IPU (فاطمه حسینی، زرآبادی، مافی و محمودی) داریم که قابل ملاحظه است.

‌ولی به سهم ۱۵ درصدی زنان همین مجلس رأی نداد و این‌ها در ذهن زنان می‌ماند.
بله هم به هیئت‌رئیسه به‌هیچ‌وجه رأی نداد، هم به ۱۵ درصد.

‌چرا؟

استدلالشان آشکار است. اغلب نمایندگان از شهر‌های کوچک آمده‌اند. مگر چند کلان‌شهر داریم؟ فقط تبریز و اصفهان است که شش نماینده دارد. مشهد پنج نماینده دارد. تعداد زیادی از نمایندگان متعلق به شهر‌های کوچک با جمعیت کم با یک نماینده است که آن نماینده هم راضی نیست کسی دیگر به جایش بنشیند. صندلی را واگذارکردن برای مرد‌ها خیلی سخت است و همه مشکل این است که راضی به این کار نیستند. حتی راضی نیستند صندلی‌شان را به مردان شایسته دیگر واگذار کنند، چه برسد به زنان.
 
اتفاقا با اینکه فراکسیون ما این را پذیرفته بود، اما بدجوری رأی نیاوردیم. چیزی که باعث شد من خیلی ناراحت شوم و همان موقع بلافاصله مصاحبه کردم و برای من آزاردهنده‌تر بود، این بود که وقتی نمایندگان به نشانه موافقت دستشان را چهارچهار بلند کرده بودند، به نظر می‌رسید آن جمعیت ۱۷۰ رأی موافق داشته باشد، اما بعد دیدیم ۷۰ رأی موافق هم ندارد. حتی در این کار هم تظاهر بود، چون نیمی از رأی‌دهندگان به این‌ها زن هستند. من پیشنهاد هم دادم فراکسیون زنان پیگیری کند که چه مردانی به ما رأی داده‌اند و رسانه‌ای کنند که زن‌ها بدانند. ولی چون آن زمان بیمار بودم و به مجلس نمی‌رفتم، انجام نشد.

‌در ابتدای صحبتتان از دو‌تکه‌شدن فراکسیون گفتید. این دوتکه‌شدن فراکسیون به ضرر شما بود؟

قطعا. واقعا در برخی ایرادات که الان به مجلس گرفته می‌شود، کسانی را که در مجلس حضور دارند، مقصر نمی‌دانم. شاید هم بدنه اصلاح‌طلبی یا شورای سیاست‌گذاری از حرف من ناراحت شوند، اما به‌نظرم می‌رسد نتیجه انتخا‌ب‌های عجولانه‌ای را که به ناچار همان‌ها انجام داده‌اند، الان می‌بینیم. مثل اعلام اینکه ۱۷۰ کرسی را به دست آوردیم! وقتی این را یک‌دفعه می‌گویند منی که ناظر بیرونی هستم برایم این انتظار ایجاد می‌شود که هر چیزی در مجلس بیاید باید در این راستا باشد و یک جمعیت ۱۷۰ نفره بتواند خیلی کار انجام دهد، ولی می‌بینید بعد از اینکه مدتی می‌گذرد می‌بینیم از این خبر‌ها نیست.
 
اتفاقا کسانی که در لیست امید بودند به همراه عده‌ای دیگر فراکسیون جدیدی تشکیل می‌دهند. تعدادی از این‌ها کسانی بودند که در لیست امید آمده بودند، اما به فراکسیون امید نپیوستند و فراکسیون مستقل‌ها را درست کردند. تعداد بسیار زیادی هم افرادی بودند که هویت سیاسی جدی‌ای نداشتند و نمی‌خواهند داشته باشند. نمی‌خواهند به عنوان اصولگرا و اصلاح‌طلب شناخته شوند و ترجیح می‌دهند از ضربات هر دو در امان بمانند و هیچ انگی به آن‌ها نخورد. اگر طرح استانی‌شدن انتخابات رأی می‌آورد قطعا گروه میانه ضرر می‌کرد.

‌در یک سال‌و‌نیم گذشته، شما مدت زیادی بیمار بودید. در بخش اول صحبت‌هایتان به فشاری که به افراد سیاسی می‌آید، اشاره کردید. چه میزان از بیماری شما به‌علت فشار کاری بود؟

فشار‌های درونی و بیرونی همیشه در مجلس هست. من سعی کرده‌ام فشار‌های درونی را پررنگ نکنم یا اصلا مطرح نکنم؛ سعی کرده‌ام همیشه همدلی را نشان دهم، اما باور کنید من حس می‌کنم فشار‌های درونی مجلس من را خیلی بیشتر اذیت کرده است تا فشار‌های بیرونی مجلس. بیرون از مجلس هم قطعا فشار‌هایی بوده. فضای مجازی را هم به‌خاطر ماجرای چادر من دیدید. بعد از نطقم عمل گردنم دو سه بروز و ظهور داشتم. خانمی را از دوستان اصولگرا دیدم که می‌گفت: من فکر می‌کردم دروغ می‌گویید گردنتان را عمل کرده‌اید. من گردنم را عمل کردم و دو ماه باید استراحت می‌کردم، ولی در حین استراحت، دو هفته هم بعد از عمل گردن نگذشته بود که برای رأی‌دادن به CFT آمدم که از من عکسی گرفتند که خیلی برجسته شد.
 
افرادی که به‌شدت مخالف CFT و قدرتمند هستند، به‌شدت علیه من کار کردند. این کار ادامه داشت تا به دانشگاه شهید بهشتی رفتم، نطقی هم کرده بودم که خیلی به خاطرش حرف شنیده بودم. من هم توییت کردم که با حال مریض و گردن عمل‌شده افتخار می‌کنم که برای رأی‌دادن رفتم. قرار مناظره‌ای با خانم روح‌افزا در دانشگاه شهید بهشتی به دعوت بسیج دانشجویی درباره حجاب داشتم که آنجا با حجاب اجباری مخالفت کردم و از قرآن و احادیث مثال آوردم.
 
بحث ناکارآمدی حجاب اجباری را مطرح کردم. گفتم شما اگر مسلمان‌اید و واقعا اعتقاد دارید کشور‌های مسلمان دیگر مثل مالزی، ترکیه و اندونزی را ببینید. حتی در آلمان و سایر کشورها، مسلمان‌ها حجابشان را دارند و کسی هم کاری به کارشان ندارد. پس اجازه دهید دختران ما به این نتیجه برسند که حجاب داشته باشند. دین‌داری و اعتقاد خدا مهم‌تر است اول این را ثابت کنید بعد سراغ حجابشان بروید. چیزی که مرا بسیار آزار می‌دهد این است که حیا و نجابت و پاکدامنی مثل اینکه اصلا اهمیت ندارد.

در‌عین‌حال مثال زدم که من خودم از افراد به‌شدت متعصب نسبت به حجاب بودم. ۱۰ سال در گرمای شدید هند از چادر و مقنعه سیاه چانه‌دار استفاده می‌کردم، ولی هیچ‌گاه چادرم را ترک نکردم، چون به این نوع حجاب معتقد بودم. به ایران برگشتم و همچنان چادر را حفظ کردم تا اینکه دستم به‌شدت درد می‌کرد. شنیده بودم دوستانم می‌گفتند به‌خاطر درد دست چادر را کنار گذاشته‌اند، ولی من می‌گفتم همه این‌ها ادا و فیلم است و می‌گفتم غیر از چادر سنتی، مدل چادر دیگری را قبول ندارم. من این را گفتم. چون اصرار خودم بود من به اصل حجاب توجه نکردم که پوششم مناسب باشد، گفتم هرکس غیر از این چادر سنتی به سر داشته باشد حجابش درست نیست، این اعتقاد من بود. حرفی که من زدم را کاملا وارونه کردند که سلحشوری گفته من گردنم را به خاطر چادر عمل کرده‌ام و شروع کردند به هجمه‌ها و حمله‌ها که البته نیت‌شان فقط تخریب بود

بچه‌های بسیج دانشگاه از شما خیلی حمایت کردند.

بله از من خیلی حمایت کردند. همین‌جا از لطف آن‌ها تشکر می‌کنم و آن‌ها را مانند فرزندان خودم می‌دانم. فکر می‌کنم یکی از علت‌هایی که این‌چنین علیه من اقدام کردند این بود که به این دوگانگی اصولگرا- اصلاح‌طلب اجازه گفتگو ندهند و ما نتوانیم با فرزندان بسیجی‌مان بیشتر ارتباط بگیریم. چون اشاره کرده بودم به اینکه این‌گونه حجاب در جامعه جواب کارآمد نداشته است. جالب است خانم روح‌افزا هم همین را گفته بود که قانون فعلی فایده ندارد. نکته مهم‌تر این است که مقام رهبری هم درباره کرسی‌های آزاداندیشی صحبت کرده‌اند، با وجود این، حتی یک نماینده مجلس حق نقد ندارد.

‌بعد از این اتفاق روح‌افزا با شما تماس گرفت؟
خیر.

یعنی سعی نکرد تکذیب و دلجویی کند؟

اصلا. با اینکه خیلی همدلانه صحبت می‌کردیم، ولی هجمه‌ها آن‌قدر شدید بود که حق داشت. شاید اگر من هم جای او بودم ورود نمی‌کردم. بچه‌های بسیج هم واقعا محبت داشتند و چند توییت کردند، اما صداوسیما هم رحم نکرد. خیلی از مردم از طریق آن هجمه‌های صداوسیما من را شناختند که البته سعی کرد من را تخریب کند. الان وقتی به محافل مذهبی سنتی می‌روم بیشتر من را می‌شناسند تا مردم عادی، آن‌قدر که من را به عنوان زنی شناساندند که بی‌عفتی را ترویج می‌دهد! به منزل یکی از دوستانمان که رفته بودیم سرایدار گفته بود این خانم سلحشور است؟ و گفته بود امام جماعت مسجد گفته ایشان بی‌عفتی را در جامعه ترویج می‌دهد؛ یعنی تا سطح خُرد ائمه جماعت به من تاخته بودند؛ چیزی که باعث عذاب است اینکه من نماینده مجلس هستم و مصونیت دارم، اما نمی‌توانم یک نقد داشته باشم.
 
اینکه من گفتم سعی کنیم تنوع پوشش اسلامی داشته باشیم و از رنگ‌ها کمک بگیریم، چه اشکالی دارد؟ چرا نمی‌گویند یکی از ائمه گفته است که لباس سیاه نپوشید که رنگ سیاه کراهت دارد. چه اشکالی دارد از چادر‌های رنگی استفاده کنیم؟ مادر من قبل از انقلاب همیشه چادر رنگی استفاده می‌کرد. ببینید در ترکیه چقدر خانم‌های محجبه شیک هستند. انگار ما با تمیزی هم مشکل داریم. بعد از آن سخنرانی شد که، چون مریض هم بودم سینه‌پهلو کردم و اصلا نمی‌توانستم صحبت کنم. بعد از شش ماه بیماری الان احساس می‌کنم بهترم.

در مجلس چطور؟ رفتار‌ها در مجلس عوض شد؟

در مجلس نسبت به من پس از نطقم دو نوع رویکرد وجود داشت؛ از یک طرف خیلی‌ها بودند که می‌گفتند شجاعت و جرئت تو را تحسین می‌کنیم و مردان دیگری هم بودند که حرف‌های تندی زدند.

خاطرم هست بعد از نطقتان حرف‌های تندی در مجلس نسبت به شما زده شد.
بله

‌آیا معذرت‌خواهی کردند؟

بعضی‌هایشان گفتند ما این حرف‌ها را نگفته‌ایم. من از کسی ناراحت نمی‌شوم. حتی از آقای امیر آبادی که به من گفته بود بی‌بته! ایشان فراموش کرده بودند که سلحشوری خوزستانی است و از ایل بااصالت بختیاری. همین باعث شد تا بختیاری‌ها و خوزستانی‌های زیادی در برابر حرف ایشان موضع بگیرند.

‌چقدر از این فشار‌ها به‌دلیل زن‌بودن شما بود؟

خیلی. قطعا تصور می‌شود زنان آسیب‌پذیرتر هستند و البته در ماجرا‌هایی از این شکل از زنان حمایت کمتری می‌شود. ترجیح می‌دهند خودشان را وارد نکنند. چون زنان شبکه‌بندی مردان را ندارند، در این ماجرا‌ها بیشتر آسیب می‌بینند. شاید تصور شده بود به‌دلیل زن‌بودنم راحت‌تر می‌شود حذفم کرد.

‌برگردیم سراغ نطق جنجالی. خانم سلحشوری، پیش از خوانش نطق، کسی از فحوای نطقتان باخبر بود؟

فراکسیون که هیچ، حتی همسرم هم از نطقم خبر نداشت. فکر کنم روز یکشنبه به من گفتند که سه‌شنبه نطق دارم. اخلاق بد من این است که تا دقیقه ۹۰ متنم را تغییر می‌دهم. متن را آماده کرده بودم و ساعت سه نیمه‌شب از خواب بیدار شدم و بیت «به یزدان که گر ما خرد داشتیم/ کجا این سرانجام بد داشتیم» یادم آمد.
 
خیلی دنبال شعری بودم که مناسب متنم باشد. اگر متن شعر را کوتاه کردم، به‌دلیل ترس نبود، چون وقت محدود بود و قسمت‌هایی را انتخاب کردم که می‌توانست اثرگذارتر باشد. اما خیلی جا‌ها این شعر را در نطقم استفاده نکردند، در‌حالی‌که خودم آن را دوست داشتم. بعضی از جمله‌ها را همان‌جا در زمان خواندن نطق اضافه می‌کردم؛ آنجایی که گفتم شاید من جای کسی دیگر نشسته باشم، دیدم بعضی‌ها کامنت داده بودند یا آقای کدخدایی گفته بود اگر لیاقتش را نداشتی چرا به مجلس آمدی. من به وظیفه ذاتی نمایندگی خود عمل کردم و سعی کردم مشکلات را بیان کنم و حرف دل مردم را بزنم.

‌رفتار‌ها با شما عوض نشد؟ از شما فاصله نگرفته‌اند؟

چرا خیلی. الان فاز کاملا محسوسی است. رفتار بعضی از اصولگرایان بعد از نطق و بحث چادر، تغییر کرد؛ اما اعضای فراکسیون مشکلی نداشتند و البته تعدادی می‌گفتند که تندروی کرده‌ام. به طور مثال در موضع چادر که این‌همه هجمه علیه من بود، چقدر حرف‌های زشت و رکیکی به من گفته شد که در شأن افرادی که خودشان را ارزشی می‌دانند، نیست. خیلی از دوستانی که انتظار داشتم از من حمایت کنند، این کار را نکردند. فقط آن‌طور که به خاطر دارم خانم شهربانو امانی و خانم آذر منصوری حمایت کردند؛ ولی درباره نطقم دیدید خیلی‌ها حتی احزاب مختلف بیانیه دادند و خانم‌ها حمایت کردند؛ ولی درباره بحث حجاب که این‌همه حمله و هجمه بود، حمایتی که نیاز داشتم، واقعا رخ نداد.
 
به نظرم برای هر حرکت اجتماعی اگر یکی کاری می‌کند، بقیه نباید رهایش کنند. من از اصل حجاب دفاع کردم؛ و‌لی این را که با این رویکرد نمی‌توانیم موفق شویم، هم گفتم. این موضوع را هم بگویم که من بعد از نطقم از دو گروه حرف‌های خیلی زشتی شنیدم. یکی افرادی که خود را ارزشی می‌دانند و دیگر آن‌هایی که خود را اپوزیسیون خارج از کشور می‌دانند.

‌اگر به گذشته برگردید، باز هم آن نطق را خواهید داشت؟
البته، چرا که نه.

و همان حرف‌ها را درباره چادر می‌گویید؟

بله. الان هم معتقدم. من از چادر زوری بدم می‌آید. بدم می‌آید از اینکه درباره دینم این‌طور رفتار می‌شود. آن‌ها هم می‌دانند دلیل مخالفت من چیست. من به دینم معتقدم، خداباور و خداترسم و، چون خدا‌ترس هستم، از افراد زمینی هرچقدر قدرت داشته باشند، نمی‌ترسم. هفته قبل به دادگاه رسانه رفتم؛ برای یک جمله که گفته بودم در قوه قضائیه دادگاه‌ها نمایشی است. منظور من درباره استاندارد‌های دوگانه‌ای بود که در زمان ریاست قبلی اعمال شده بود. کسی که از زور گرسنگی گوسفندی دزدید، دستش قطع می‌شود و متهم مؤسسه ثامن ۱۵ سال برایش حکم صادر می‌شود.

‌چه کسی شکایت کرده بود؟

طبق معمول دادستان. دادستان از نماینده مجلس که مطابق قانون در اظهارنظر آزاد است و مصونیت دارد، شکایت می‌کند. باید افتخاراتم را جمع کنم، به خاطر نطقم دادستانی از من شکایت می‌کند. گشت ارشاد دختری را کتک زده، من به وزارت کشور تذکر دادم و از وزیر کشور طرح سؤال کردم که البته هیچ‌وقت از من خواسته نشد توضیح دهم. این تذکر را به طور شفاهی از تریبون مجلس گفتم، به نظرتان چه شد؟ به جای اینکه به حرف من توجه شود، ناجا از من به کمیته نظارت بر رفتار نمایندگان شکایت کرده بود. خدا رحم کرده تا‌به‌حال کمیته نظارت بر رفتار نمایندگان هر شکایتی از من شده، گفته در راستای وظیفه نمایندگی‌اش بوده؛ اما نمی‌دانم تا چه زمانی می‌توانند در مقابل حرف‌های من دوام بیاورند.

خسته و دل‌زده نمی‌شوید؟

خیر؛ اما شاید جسمم گاهی با من همراهی نمی‌کند که به خاطر فشار‌های روحی باشد که منجر به بیماری‌های جسمی‌ام شده؛ اما دل‌زده نمی‌شوم. من کمتر به کمیسیون می‌روم؛ چون حالم خوب نیست. هر وقت به کمیسیون بروم، بحث دارم. اگر صحبت‌های من را در کمیسیون نشان دهند، خیلی آشکارتر صحبت کرده و ایستادگی کرده‌ام.

خانواده در این زمینه همراهی‌تان می‌کنند؟

خدا را شکر، بله. فقط این نیست که از منبعی تحت فشار باشید و اذیت شوید، در توییت یا اینستاگرام فحش‌های عجیب و غریبی می‌دهند، حرف‌های بسیار چندش‌آوری می‌گویند. آن‌قدر حرف‌های رکیک به من گفته می‌شود که فرزندانم خجالت می‌کشند. به‌هر‌حال من آسایش خانواده‌ام را به هم زده‌ام؛ ولی خانواده‌ام من را می‌شناسند که این شخصیت من است و راهی را که به آن معتقد هستم، انجام می‌دهم.

خانم سلحشوری از شرکت‌های‌تان چه خبر؟ (خنده).

شما که می‌دانید شرکت‌هایم فرق دارند (خنده). در یک فیلم نیم‌ساعته ۱۵ شرکت برایم درست کردند که همین آقای امین فردین که حالا همه می‌دانند چه کسی است، درست کرده بود و خیلی همه عجولانه بعد از نطقم ساختند و پخش کردند و یک بار دیگر پنج شرکت برایم درست کردند؛ مثلا یک نفر فامیلی‌اش فامیلی همسر من در مشهد بوده و گفتند حتما با سلحشور نسبت دارد یا اینکه اگر کسی فامیلی‌اش سلحشور باشد، به من نسبت می‌دهند. دو، سه شرکت که فکر کنم وجود خارجی ندارند. دست‌کم اول تحقیق کنند، بعد تخریب. این‌ها ۱۵ شرکت را از کجا آورده‌اند؟ البته گاف‌هایی که در آن فیلم داده بودند، آن‌قدر آشکار و مفتضحانه بود که اگر یک ناظر اندکی من را می‌شناخت، متوجه می‌شد دروغ است. حتی اسم و تعداد فرزندانم را هم در آن فیلم به اشتباه گفته بودند. خلاصه هر زمان حرفی بزنم یا نطقی کنم یا توییت و یادداشتی منتشر کنم، توپخانه تخریب‌شان فعال می‌شود که البته عادی شده است.

‌طرح‌ها و لوایح زیادی در فراکسیون زنان داشتید. اما انگار خیلی از آن‌ها نیمه‌کاره رها شد.

رها نشد. مجلس یک کار جمعی است. شما کاری را شروع می‌کنید، ولی جمع است که کار را تمام می‌کند. ما بعد از مجلس جامعه الیتی به نام شورای نگهبان داریم که آن هم باید حرف ۲۹۰ نفر نماینده را تأیید کند. ما کار خودمان را کردیم، مسئله کودک‌همسری را مطرح کردیم، مسئله گذرنامه و طرح اعطای تابعیت را خیلی دنبال کردیم. بحث مشارکت سیاسی زنان و اعمال تبعیض، بیمه زنان و مسائلی که حداقل به نظر خودمان مهم بود. اما ما تا حدی می‌توانیم پیش برویم و در ادامه باید دیگران کمکمان کنند.
 
در کمیسیون حقوق قضائی خانمی نیست و ما هم حق رأی نداریم. افراد کمیسیون که حق رأی دارند وقتی به ما رأی نمی‌دهند، طرح ما ابتر می‌ماند. صحن با ما همکاری کرد و یک‌فوریتش تصویب شد که خیلی کار بزرگی بود. اما کمیسیون با ما همکاری نکرد و در بحث گذرنامه سه سال در نوبت است. بعد می‌بینید یک طرح دوروزه تصویب و ابلاغ می‌شود. بحث تابعیت و اسیدپاشی خوشبختانه به نتیجه رسید. دو، سه طرح خردتر هم در سطح دادگاه‌ها داریم. یکی از علت‌های اصرار ما به حضور زنان در هیئت رئیسه همین است.

‌تکلیف ورود زنان به ورزشگاه‌ها چه شد؟

واقعا رها شده. ما هم به عنوان مطالبه خیلی مطرح کردیم، ولی چقدر می‌توان گفت. به این‌ها می‌گویم به دخترانی که لباس مردانه می‌پوشند و به ورزشگاه می‌روند نگاه کنند. واقعا برای ما زشت است در کشوری که این‌همه ادعا داریم با جوانانمان این‌طور رفتار می‌کنیم. کجای دین آمده که مردان و زنان را در اجتماع از هم جدا کنند و زن را شهروند درجه دو هم به حساب نیاورند. این تبعیض است.

‌برنامه‌تان برای یک سال آینده چیست؟

اگر خدا عمری داد، راهی را که شروع کرده‌ام ادامه می‌دهم. ان‌شاءالله بتوانم شرمنده مردم نباشم. به طور جدی به دنبال تأسیس وزارت گردشگری بودم و به خاطر شش ماه بیماری واقعا نرسیدم جدی پیگیری کنم. پیگیری وزارت گردشگری برایم خیلی مهم بود که اگر این کار را انجام دهم، اثرش ماندگار خواهد بود. اگرچه دولت به شدت مخالف است و بخشی از مجلس هم مخالف است، اما ما تلاشمان را کرده‌ایم، شورای نگهبان هم مشکل جدی‌ای ندارد؛ با اینکه دو بار رد کرده. تا به حال دو، سه بار در این زمینه در مجلس رأی‌گیری کرده‌ایم. اگر بتوانیم کار‌های نظارتی در حوزه گردشگری و حوزه زنان ارتباطی را که با زنان بیرون داریم، حفظ کنیم و اگر طرح جدیدی به ذهنمان برسد بیاوریم، خوب است. مثلا بحث دیه را که من مطرح کردم خانم ابتکار گفت: ما لایحه دیه را می‌آوریم؛ خب ایشان بیاورند، ما در خدمتشان هستیم. شنیده‌ام لایحه امنیت نزدیک است که به مجلس برسد؛ در این صورت کاری جدی برای یک سال آینده داریم که کاری ماندگار است.
 
لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان را بعد از چند سال تصویب کردیم. اسفند ۸۹ آمد، سال ۹۰ مجلس دریافت کرد. یادم است آن زمان یکی از همکاران کمیسیون قضائی گفته بود ما اصلا نیاز داریم. گفتم در فراکسیون زنان بررسی می‌کنیم و اتفاقا نیاز داریم و مجلس باید به این موضوع ورود کند. آن‌قدر پررنگ شد که کمیسیون قضائی در دستور کار قرار داد و زحمت هم کشیدند.

‌به نظرتان مردم رأی خواهند داد؟

ما ایرانی‌ها دقیقه‌نودی هستیم. برمی‌گردد به اینکه لحظات آخر چه اتفاقی رخ می‌دهد. ما بدنه رأی ثابت همیشگی داریم. اصولگرایان ۱۰ درصد آرا را دارند و اصلاح‌طلبان بدنه رأی خودشان را دارند. اما گروهی که رأی‌های خاکستری و خاموش هستند، شاید به نتایج دیگری رسیده باشند.

مایل هستید در مورد اتفاقی که اخیرا برای آقای نجفی رخ داد صحبت کنید؟

واقعا نمی‌دانم پرستوسازی واقعیت دارد یا نه، اگرچه آقای سرافراز هم از نظر تجربه شخصی خویش به این موضوع اشاره کرده‌اند و از حذف بعضی افراد سیاسی با این روش صحبت شده است؛ آقای مطهری هم در این باره توییت کرده است، خانم آقای داوری هم توییت کرده است. ولی چیزی هست که خیلی بر سر زبان‌ها افتاده و همه می‌گویند پرستو. راست و چپ، مردم سیاسی و غیرسیاسی همه اشاره می‌کنند که پرستوسازی رخ می‌دهد و شخصیتی که قربانی شده پرستو بوده. اینکه این خانم پرستو بوده یا نه، قتل و خشونت در کل مذموم است و از جنایتی که رخ داده نمی‌کاهد، اما زخم چرکین و متعفنی را گشوده که نیازمند ورود نظام به این موضوع است. اگرچه آقای نجفی به قتل اعتراف کرده، اما دلم برای جامعه می‌سوزد که به نام اسلام، این اتفاقات در آن می‌افتد. ما روسیه نیستیم.
 
کشور ما اسلامی است و این اتفاقات برای ما قبح دارد. حوزه خصوصی مردم محترم است. به‌هرحال باید مانند دوره اصلاحات که آقای خاتمی به قتل‌های زنجیره‌ای ورود کرد، دولت به این موضوع ورود کند. من مانده‌ام فردای قیامت؛ اگر معتقد هستیم، چه می‌خواهیم جواب دهیم. اگر این صحبت‌ها واقعیت داشته باشد، هر دو نفر قربانی بوده‌اند و جامعه از نظر اخلاقی به سقوط کشیده شده است. این نوع برخورد‌ها کاملا مغایر با شرع است. باید به اصل دین رجوع کنیم.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
پیشخوان