تاریخ انتشار: ۱۶:۴۳ - ۰۸ تير ۱۳۹۸
عضو خانه کشاورز مطرح کرد؛

کاهش استفاده سرسام‌آور از سموم در کشاورزی/ اختصاص یارانه به سم، عامل استفاده زیاد آن بود

یک کارشناس کشت گرمسیری با بیان اینکه مصرف زیاد سموم باعث می‌شود دچار خطر شویم، گفت: اتفاقی که افتاده افزایش سرسام‌آور سموم کشاورزی بوده است، اما در حال حاضر کشاورزان ما سموم را آگاهانه‌تر و کمتر مصرف می‌کنند.
کاهش استفاده سرسام‌آور از سموم در کشاورزی/ اختصاص یارانه به سم، عامل استفاده زیاد آن بود
رویداد۲۴ وحید اردکانیان، خود کشاورز و از اعضای شورای مرکزی خانه کشاورز ایران است. تخصص او، کشت گرمسیری است. او حرف‌هایی شنیدنی در مورد کشت پسته و آبیاری قطره‌ای این محصول در تمام نقاط کشور دارد.

اردکانیان با نگاهی کارشناسی معتقد است که اگر در کشت پسته به سراغ روش‌های بومی خود -که درختان پسته کوتاه، اما متراکم بودند- را پیش بگیریم می‌توان از تولید پسته نتایج بهتری دریافت کرد.

اردکانیان استان کرمان را اولین استان ایران در کشت پسته می‌داند و اعتقاد دارد که معضل اصلی این کشت میزان آب است که بسیار کم شده و کشت پسته در کرمان را با مشکلی مواجه کرده است. راه حلی هم برای آن نیست مگر آنکه بخشی از باغ‌ها را حذف کنیم تا مقدار باغ‌ها مطابق با میزان آب موجود در کرمان باشد.

وی می‌گوید پسته‌ای که در ایران تولید می‌شود پسته‌ای سالم است چرا که برای تولید آن از سموم به کمترین حد ممکن استفاده می‌شود.

در ادامه بخش اول گفتگو با مهندس وحید اردکانیان را می‌خوانید.

* ۵۰۰ هزار هکتار باغ پسته کشور، در سال ۹۷ بیش از ۸۰ هزار تن محصول نداشت. در حالی که باغ‌های پسته آمریکا که از ۱۰۰ هزار هکتار بیشتر نیستند بیش از ۵ برابر ما پسته برداشت کردند. علت این امر چیست؟

– اینکه چرا داریم میزان کمی پسته برداشت می‌کنیم علل مختلفی دارد از جمله ارقامی که به کار می‌گیریم، وضعیت خاک، کم آبی، نبود دانش فنی و نیروی ماهر؛ همه این عوامل سبب شده است که عملکرد ما پایین بیاید.

ما باغ‌های خوبی داریم که عملکردی بسیار بالاتر از عملکرد باغ‌های آمریکایی دارد، اما تعداد آن‌ها محدود است؛ بنابراین ظرفیت‌ها وجود دارد، اما نه به این وسعتی که کشت می‌کنیم.

میزان آبی که به ۳۰۰ هزار هکتار از باغات پسته به خصوص در استان کرمان که بخش اصلی پسته کاری کشور است داده می‌شود متناسب با مقدار باغ‌ها نیست. این ۳۰۰ هزار هکتار دچار کم آبی و تنش‌های آبی است و تا وقتی که آب نباشد محصولی نخواهیم داشت. امروز دسترسی ما به آب در بخش کشاورزی در مقایسه با سال ۶۲ و ۶۳ شاید نزدیک به نصف شده است؛ بنابراین آن سطح باغی که کشت شده است متناسب با مقدار آبی بوده است که دیگر آن را نداریم.

وقتی مقدار آب موجود کافی نیست درخت دچار تنش‌های آبی می‌شود و وقتی که گیاه دچار تنش شد، ضعیف می‌شود و در معرض انواع و اقسام آفات و بیماری‌ها قرار می‌گیرد و روز به روز ضعیف‌تر می‌شود و به جایی می‌رسد که هر ساله سبب خشک شدن بیش از هزار هکتار باغ در استان کرمان می‌شود؛ بنابراین ابتدا باید میزان باغات با مقدار آبی که داریم متناسب باشد؛ یعنی در استان‌هایی مثل خراسان و کرمان در رابطه با میزان برداشت از چاه‌ها تجدیدنظر کنیم و اگر این اتفاق نیفتد مسئله دیگر پسته نیست بلکه کل منابع آبی ما هستند که عمری بیشتر از ۱۵ تا ۲۰ سال نخواهند داشت.

این قضیه برای کل کشاورزی ما است که دارد سرمایه کشاورز را از بین می‌برد. علت آن هم برداشت بیش از حد از منابع آبی است که بخش عمده آن به دولتمردانی که این پروانه‌ها را برای حفر چاه داده‌اند و بخشی هم به کسانی که بیش از حد پروانه‌شان برداشت می‌کنند برمی‌گردد.

در مقایسه با آمریکا و مسئله ارقام پسته، فناوری و کشت ما اگر درست اجرا شود سیستم بسیار خوبی است. آمریکا شرایط متناسب با خودش را دارد یعنی ارقام آمریکایی متفاوت از ارقام ما هستند و همچنین آمریکایی‌ها روی پایه‌های خود کار کردند و پیوند‌هایی زدند که البته به نام کرمان ثبت شده است، اما پایه ارقامی که دارند برای خود آمریکا است و چنین پایه‌ای ذاتا یک درخت است چرا که کنده دارد. در حالی که آنچه که ما در اینجا درختچه داریم اصول کارکردش متفاوت است. فقط در منطقه فیض آباد خراسان یک رقم پسته سفید داریم که درخت است و غیر از آن بیشتر ارقام ما حالت درختچه دارند.

روش پرورش درختچه متفاوت از درخت است. نمی‌توانیم بگوییم عملکرد درختچه پایین‌تر است، ولی شرایط خاص خودش را دارد که متاسفانه این شرایط آن طور که باید و شاید تکمیل نشده و توصیه نمی‌شود و یا محققین توصیه‌های اشتباهی داشتند چرا که وقتی باغات پسته در آمریکا و عملکرد بالای آن را دیدند سعی کردند روش‌هایی مطابق روش‌های آمریکایی‌ها را پیگیری کنند و این باعث شده است که یک به هم ریختگی در بعضی از باغات کشور داشته باشیم.

ما باید در باغات خود تراکم خیلی بیشتری نسبت به آمریکا داشته باشیم آن‌ها تراکم‌شان حدود ۲۲۰ در هکتار است در حالی که سیستم باغداری پسته ایران چیزی مثل روش‌های نوین باغداری کشت متراکم است که بیش از یک دهه در دنیا مرسوم است. آنچه که ما در باغداری پسته خود در سال‌های قبل اجرا کردیم، در طی یک دهه گذشته به اروپا رفته و در اروپا نیز روی پایه‌های سیب و … اجرایی شده است.

ما این سیستم را روی پسته اجرایی کردیم و سال‌های سال روی آن کار می‌کردیم که مختصات خودش را دارد و این عدم اعتنا به دانش بومی خود و وام گرفتن از دیگران، باعث شده که راه به اشتباه طی شود و باغاتی پدید بیایند که نه آمریکایی است و نه متناسب با باغداری ایرانی که متراکم است و در آن درخت کوتاه نگه داشته می‌شود و آب کمتری نسبت به باغات آمریکا مصرف می‌کند.

باغدار‌های ما رشد را به همین گونه محدود می‌کردند، ولی تراکم بالاتری داشت، پسته قابل دسترس بود و در ارتفاع کم آن را با دست برداشت می‌کردند؛ اما باغداری آمریکایی متفاوت است و درخت بزرگ تا ارتفاع ۱.۵متر تنه داریم و بعد تاج درختی که سه متر ارتفاع دارد و پسته با دستگاه‌های مکانیزه و بدون نیروی دست برداشت می‌شود و اصول و مبانی آن چیز دیگری است و حتی ریشه‌های متفاوت‌تری دارد.

باید این نکته را بدانیم که آمریکایی‌ها با میزان آبی که مصرف می‌کنند و شرایطی که دارند و کار اصلاحی خوبی که روی ارقامشان کردند عملکرد‌های خوبی به دست آوردند و متناسب با آن الگوی یکسان، توسعه پیدا می‌کنند.

در کشور ما دانش باغداری پسته آنگونه که باید، ترویج نشده است و نتیجه‌اش این است که باغاتی با عملکرد‌های پایین داریم. با این حال، اما باغدار‌های خبره ما عملکردی به مراتب بالاتر از آمریکایی‌ها و بعضا نزدیک به ۱۵ تن پسته خشک در هکتار داشته‌اند. با مدل باغداری ایرانی می‌توانیم عملکرد بالایی داشته باشیم، اما وقتی متوسط کشوری را می‌گیریم می‌بینیم عملکرد ما در هکتار زیر یک تن است.

* شما می‌گویید اگر از سنت خودمان پیروی می‌کردیم وضعیت پسته بهتر می‌بود، این یعنی اینکه مدرن کردن باغ‌ها به کشت پسته آسیب زده است؟

– این مسئله در باقی استان‌ها مشکل ایجاد کرده است و در استان کرمان کمتر این معضل را از نظر آرایش کشت داریم. در استان‌هایی که پسته دیرتر رفته، محصول جدیدتری بوده، با اطلاعات به روز شده و اشتباه باغداری شروع شده مشکلاتی ایجاد کرده است؛ بنابراین در بقیه مناطق و حتی دامغان که قدمت خوبی در کشت پسته دارد می‌بینیم که یک درختچه را مثل درخت هرس و آن را تک پایه کردند و ارتفاع آن را تا یک و نیم متر بالا آوردند و درخت لخت کردند. درختچه هیچ شاخه‌ای ندارد. تمام شاخه‌هایی که هرس شدند، مواد غذایی‌شان به سطح ریشه‌ها می‌رود و کارشان توسعه ریشه‌ها است، اما آن‌ها را از بین بردند و قطع کردند.

در خود استان کرمان چنین شرایطی نیست و معضل اصلی کمبود آب است و اینکه دانش باغداری ما راه تکامل را به خصوص در بحث تغذیه پیدا نکرده است؛ البته این چند سال پیشرفت خیلی خوبی داشتیم. موقعی دانش تغذیه را به دست آوردیم که دیگر آبی نداریم که درختان را به همراه آن آب‌کود دهیم.

امروز اولویت ما این است که باغات را حذف کنیم و میزانش را به سطح معقول با آب موجود برسانیم. برای هر هکتار باغ پسته دستکم بین ۷ تا ۸ هزار متر مکعب آب در سال نیاز داریم چرا که عمدتا آب‌های شور و لب شور داریم و حتما باید سهمی را برای نمک‌شویی در فصل پاییز بگذاریم.

اما در کرمان وقتی چاهی به سطح زیر کشت تقسیم می‌شود هر هکتار بیش از ۴ هزار هکتار متر مکعب آب دریافت نمی‌کند. وقتی که باغ به مقدار کافی آب دریافت نمی‌کند، محصول هم ندارد و به همین دلیل ما در کرمان دچار مشکل اولیه شده‌ایم؛ برای مثال در خراسان مشکلاتی داریم که می‌توانیم با دانش آن‌ها را رفع کنیم و با تغییر سیستم آب داری به باغ کود نیز بدهیم چرا که سطح باغات با میزان دِبی چاه‌ها نامتناسب نیست و می‌توان مسئله را مدیریت کرد.

*به بحث کود اشاره کردید. امسال رییس اتحادیه پسته‌کاران گفت: نیاز سرمایی پسته برطرف نشده است و باید به طور مصنوعی با روغن ولک آن را برطرف کرد. اما کشاورزان معترض‌اند که به جای ریختن پارافین در روغن ولک، روغن سوخته یا گازوئیل اضافه می‌شود و درخت‌ها را از بین می‌برد که بر این مسئله نظارت نمی‌شود. چطور می‌شود که مافیای کود و سم ایجاد شده است که به پسته خسارت وارد می‌کند و کشاورز را متضرر می‌کند؟

– من خیلی موافق نیستم که بگوییم مافیایی به نام کود و سم داریم و نمی‌دانم چرا در این مملکت هر چیزی که مشکل دارد، فکر می‌کنیم حتما یک مافیایی دارد؛ خودمان رفتار درستی نداریم. تولیدکنندگان، آزمایشگاه‌ها و سیستم نظارتی هم خوب عمل نکردند. فضا باز است و در نتیجه عده‌ای متخلف هم پیدا می‌شوند و محصولشان را ارزان‌تر ارائه می‌کنند. کسانی هم که خوب عمل می‌کنند، نمی‌توانند محصولاتشان را بفروشند؛ چون گرانتر از محصولات مخرب است در نتیجه آن‌ها هم کم کم تخلف می‌کنند.

اصل موضوع به سیستم نظارتی برمی‌گردد که دچار ضعف است و باید مشکل را حل کند، به نظر من هیچ مافیایی وجود ندارد. شرکت‌های مختلفی هستند که پارافین می‌گیرند روغن ولک تولید می‌کنند، ولی بعضی از آن‌ها به جای پارافین از گازوئیل استفاده می‌کنند و درختان ما را دچار مشکل می‌کنند. این کار وزارت کشاورزی یا نهاد‌های نظارتی دیگر است که جلوی این تخلفات را بگیرند.

البته انجمن پسته ایران این کار نظارتی را شروع کرده است و کود‌ها را آزمایش و نمونه‌های مناسب را معرفی می‌کند. وقتی این اتفاق می‌افتد کسانی که تخلف می‌کنند کم کم مجبور می‌شوند طبق اصول تولید کنند و این نظارت می‌تواند به ما کمک کند. متاسفانه نظارت تا به حال نبوده است. باید تعداد زیادی از باغاتمان را از دست بدهیم و دچار خشکی شود و معضلات پاشش گازوئیل به باغ‌ها به‌وجود بیاید و اعتراض‌ها بلند شود که کسی پیگیری کند و در نهایت هم خود باغداران و انجمن پسته شروع کردند این کار را بکنند.

* گفتید در کرمان با مشکل نیا‌های اولیه روبه‌رو هستیم. به نظر شما راهکاری برای تولید واریته‌هایی که نسبت به خشکی مقاوم‌تر باشند وجود ندارد؟

– حتما این امکان وجود دارد و اگر بخواهیم بحث را به این سمت ببریم که موسسه تحقیقات پسته چه کار‌هایی برای ما کرده است شاید نمره خوبی نگیرد. با توجه به سرمایه‌گذاری و هزینه‌ای که شده آنچه که به عنوان دانش از آنجا به بخش کشاورزی و باغدار‌ها منتقل شده دانش زیادی نبوده است.

البته کار‌های خوبی هم داشته‌اند و گزارش‌هایی هم در اینباره دارند، اما وقتی نسبت هزینه‌ها را می‌بینیم، قابل قبول نیست. ما هنوز یک رقم خاص نداریم، آنچه که داریم توده است چه احمد آقایی و چه کله قوچی و … و هیچ کدام رقم اصلاح شده نیست؛ بنابراین می‌توانیم بگوییم اگر موسسه برود دنبال ارقامی که مقاوم باشد و بتواند کم آبی را بهتر تاب بیاورد می‌تواند به باغدار‌ها کمک کند.

به علت وسعت زیر کشتمان یک آزمایشگاه طبیعی داریم و با تنش‌های خشکی زیادی که پیش آمده شاید بخش اول تولید ارقام را هم بتوان از روی درختان انتخاب کرد؛ یعنی انتخاب طبیعی رقمی که ببینیم با همان آب کم از بقیه درخت‌ها کارکرد بهتری دارد و رشد می‌کند.

اگر در بخش تحقیقات کشاورزی سرمایه‌گذاری کنیم چه در باغات پسته و چه در سایر بخش‌ها در تولید بذر و سایر کار‌ها به نتایج بهتری خواهیم رسید. متاسفانه برای تولید رقم در بخش تحقیقات کشاورزی به جز چند مورد خاص مثل گندم کار دیگری نکردیم که ارقام متناسب با اقلیم‌های مختلف که به کشاورزان بدهیم.

*در اینباره آیا می‌توانیم از نتایجی که آمریکایی‌ها به آن رسیدند با توجه به اینکه اصول کشت آن‌ها متفاوت است، استفاده کنیم؟

– منطقه‌ای که آمریکایی‌ها پسته کاری می‌کنند با ما متفاوت است چرا که باغ‌های آن‌ها در ارتفاع پایینتری است و رطوبت نسبی بیشتری دارد. مدتی است که روی پایه آمریکایی در کشور ما کار می‌شود و نتایج هم یک جا مثبت و یک جا منفی بوده است. در حال حاضر شرکت طوبی روی ارقام آمریکایی کار می‌کند، اما به طور کلی نتایج مثبتی از ارقام آمریکایی در ایران به دست نیامده است چرا که آن‌ها متناسب با اقلیم خود دست به تولید و اصلاح رقم زدند و آنچه که ما نیاز داریم توسعه ریشه عمیقتر و مقاوم‌تر است یعنی اگر در داخل منطقه خودمان اصلاح انجام دهیم ارقام بهتری پیدا خواهیم کرد.

یکی از اولین شاخص‌های مقاوم خشکی، ریشه گسترده است. وقتی راجع به سیستم‌های قطره‌ای صحبت می‌شود، کشاورزان دلهره می‌گیرند و می‌گویند با این ریشه‌های عمیق سیستم قطره‌ای چطور می‌تواند درخت را سیراب کند؟ در واقع تصور کشاورزان اشتباه است، چون ریشه عمیق پسته را دیده‌اند و برداشت اشتباهی از سیستم قطره‌ای دارند که آب را کم و سطحی می‌دهد درحالی که اینطور نیست.

*می‌شود ساختار آبیاری قطره‌ای و دریافت ریشه را شرح دهید؟

– زمانی که در ایران اجرای سیستم‌های تحت فشار روی باغات پسته شروع شد، سمت بابلر‌ها رفتند. بابلر‌ها دِبی زیادی را در خروجی هر درخت می‌داد که مقداری به سیستم سنتی نزدیکتر بود و طشتکی پای هر درخت ایجاد می‌کردند. این بابلر با دِبی زیادی که داشت طشتک پر آب می‌شد و به همین صورت پای هر درخت یک طشتک ایجاد می‌شد. این بابلر‌ها برای باغات بزرگ خوب نبودند و روی باغات تا سن ۱۰ سال جواب می‌داد. وقتی ریشه نیاز به توسعه بیشتری داشت طشتکی که در آورده بودند، فقط پای درخت را خیس می‌کرد و باقی خاکی که در فاصله دو درخت بود خشک می‌ماند و ریشه نمی‌توانست توسعه پیدا کند؛ بنابراین از بابلر نتیجه‌ای حاصل نشد و بر سیستم قطره‌ای تمرکز شد و سیستم قطره‌ای، چون نوار مرطوبی ایجاد می‌کرد ریشه وارد این نوار مرطوب می‌شد و، چون نوار سرتاسری بود، هر چقدر میخواست حرکت می‌کرد و نتیجه بهتری حاصل شد.

در آمریکا که اعداد و ارقامشان بیشتر از ما است چیزی بین ۱۲ تا ۱۵ هزار متر مکعب از سیستم قطره‌ای استفاده می‌کنند. در اینجا می‌بینیم باغداران ما با سیستم نشتی ۵ هزار متر مکعب استفاده می‌کنند و مسلما جواب نمی‌گیرند. کسانی که سیستم قطره‌ای دارند و ۸ هزار متر مکعب در هکتار مصرف می‌کنند نتایج خوبی گرفتند. سیستم زیر سطحی هم که نوع دیگری از سیستم قطره‌ای است تا اینجا نتایج خوبی داده است و کاملا قابل توصیه است.

مشکل وقتی پیش می‌آید که آب خیلی شور و EC‌ها بالا باشد و بترسیم از این که قطره چکان‌ها بسته شود آنجاست که محدود می‌شویم. راه حلی که برایش پیدا شده همین سیستم زیر سطحی است. با توصیه‌هایی که از تحقیقات و وزارت کشاورزی شده تا EC ۶۰۰۰ هم با سیستم قطره‌ای کار می‌کنند و زیر سطحی را تا ۸ هزار هم کار کردند و موفق بودند، ولی بیش از آن را توصیه نمی‌کنند و آن‌ها باید به صورت نشتی آبیاری شود.

با این نوع آبیاری می‌توانیم به توسعه ریشه کمک کنیم و درخت هم بازدهی بیشتری خواهد داشت. سیستم قطره‌ای به راحتی عمق خاک را خیس می‌کند و از لحاظ توزیع کود و آبیاری هم بسیار تاثیرگذار است و بازدهی را به شدت بالا می‌برد؛ بنابراین در اکثر مناطق رطوبتی که ریشه توسعه پیدا کرده است آب و کود با هم وجود دارد. کود همراه با آب حرکت می‌کند بنابراین در اکثر نقاطی که ریشه در منطقه رطوبتی توسعه پیدا کرده است آب و کود با هم هستند. روش‌های قدیمی مثل چال کود و کانال کود فقط با بخشی از ریشه در تماس بود، اما الان کود‌هایی داریم که قدرت حرکتش بیشتر است و حتی کود‌های فسفاته‌ای که قبلا سرعت حرکتشان پایین بود در حال حاضر انواعی با قدرت حرکت بیشتر دارند.

* همیشه این بیم وجود دارد کودی که خوب عمل می‌کند ممکن است به درخت آسیب بزند و یا خاک را با فرسایش روبه‌رو کند؛ به خصوص وقتی که از کود اسیدی صحبت می‌کنیم. این ترس درباره کود‌های جدیدی که گفتید صادق است؟

– استفاده از هرچیزی به صورت غیر منطقی و محاسبه نشده امکان ایجاد معضل را دارد، اما وقتی که حساب شده و اصولی باشد هیچ مشکلی را ایجاد نمی‌کند.
در اذهان عمومی چنین چیزی است و عمدتا مربوط به گیاهان برگی مثل سبزی و صیفی می‌شود که اگر ازُت بیشتری به آن‌ها داده شود، نیترات بیشتری خواهند داشت که برای انسان مضر است، ولی تمام این مسائل قدرت کنترل دارد و دانش فنی به ما می‌گوید که به ازای هر تن پسته خشک یا هر محصول دیگر چه مقدار ازُت نیاز داریم. با سیستم قطره‌ای اینکار خیلی خوب انجام می‌شود چرا که سیستمی یکنواخت دارد و کاملا قابل مدیریت است و نه تنها باعث فرسایش نمی‌شود بلکه به علت استفاده ما از کود‌های حیوانی، خاک بهبود می‌یابد و در سیستم قطره‌ای نیز که از کود‌ها و اسید‌های هیومی استفاده می‌شود خاک نه تنها فرسایش نمی‌یابد بلکه تقویت نیز می‌شود.

بیش از اینکه برای استفاده از کود معضل داشته باشیم، در استفاده از سم دچار مشکل هستیم و سم پاشی‌هاست که ما را دچار مشکل می‌کند. کود‌هایی که به گیاه می‌دهیم به جز استان‌های شمالی که سطح آب بالا است به آب‌های زیر زمینی ما هیچ آسیبی نمی‌رساند چرا که در همه استان‌های خشک و نیمه خشک کشور عمق چاه‌ها دویست متری است و نیترات اصلا به آب نمی‌رسد و نباید نگران آلودگی آب‌ها باشیم.

اما مصرف زیاد سموم باعث می‌شود دچار خطر شویم. اتفاقی که افتاده افزایش سرسام‌آور سموم کشاورزی بوده است، اما در حال حاضر کشاورزان ما سموم را آگاهانه‌تر و کمتر مصرف می‌کنند.

قبلا این گونه بود که یک نوع سم می‌زدند و اگر آن سم اثر نمی‌کرد، سم دیگری می‌زدند. سم نیز ارزان بود و حتی یارانه داشت و مصرف کشاورزان را بالا می‌برد. اما از وقتی که یارانه برداشته شد و قیمت‌ها هم بالا رفت، باعث شد که کشاورزان کمتر، با احتیاط بیشتر و فقط در زمان‌های نیاز از سم استفاده کنند و حتی کارشناس بگیرند که در استفاده از سم اشتباه نکنند.

در باغداری پسته، بزرگترین آفت پستیل است که برای دفع آن خیلی از سموم مصرف می‌شد، اما الان راه حل‌های غیرشیمیایی پیدا شده است و قبل از زیاد شدن جمعیت پستیل، برگ‌ها را شست‌و‌شو می‌دهند که همراه با مقداری کود سولو پوتاس، ریکا و صابون است. همچنین در حال تجدیدنظر بر کنترل علف‌های هرز در باغ‌ها هستیم و علف‌های هرز را به طور کامل از بین نمی‌بریم چرا که در آنجا حشرات مفید هستند و بخشی از آفات را حشرات مفید کنترل می‌کنند.

آفت خطرناک دیگر پسته، پروانه چوبخوار است که بخش عمده‌ای از باغات ما را در برگرفته است و برای دفع آن مجبور به استفاد از سم هستیم، ولی این آفت یک نسل بیشتر در سال ندارد و بیش از دو نوبت سم پاشی برای نابودی آن استفاده نمی‌شود و زمان این سم پاشی هم اول فصل است و قبل از اینکه پسته بخواهد گرده افشانی کند سم پاشی اتفاق افتاده است و اگر سم اثری هم داشته باشد تا موقع رویش و برداشت پسته تجزیه شده است.

* این حرف به این معنا است که پسته ارگانیک تولید می‌کنیم؟

– تولید پسته ارگانیک بحثی جداگانه دارد چرا که وقتی از محصول ارگانیک صحبت می‌کنیم یعنی نباید به محصول کود شیمیایی بدهیم. مسئله تولید ارگانیک مسئله پیچیده‌ای است که پیگیری آن در مورد برخی از محصولات شاید خیلی هم به صلاح نباشد که با وضعیت منابع آبی موجود دست به تولید ارگانیک بزنیم چرا که وقتی ارگانیک تولید می‌کنیم نباید کود شیمیایی دهیم؛ برای یکسری گیاهان مثل زعفران که محصول کمی دارد، می‌توانیم این کار را بکنیم و از کود‌های دامی و چرخه طبیعت استفاده کنیم که همان مقدار کفایت می‌کند.

اما فرض کنید دارید چغندر قند یا ذرت درو می‌کنید و ۱۰۰ تن در هکتار دیگر شوخی نیست که بخواهیم کود حیوانی به محصول بدهیم. نمی‌خواهم بگویم این مسئله غیرممکن است، ولی از لحاظ اقتصادی و میزان آبی که می‌دهیم و با وضعیتی که کمیت در آن عامل مهمی است باید به کیفیتی بسنده کنیم که محصول سالم باشد و سم غیر مجاز نداشته باشد.

گیاه در مجموعه اقلیم خشک ما نمی‌توانند یک سری عناصر از جمله آهن و روی را جذب کند. اگر بخواهیم این مکمل‌ها را داشته باشیم باید کود را به روش محلول پاشی اضافه کنیم. حرفی که می‌زنم نیاز به کار تحقیقاتی دارد، اما شاید محصول ارگانیک در کشور ما خیلی چیز خوبی نباشد، چون فاقد عناصر مورد نیاز بدن است البته این یک سوال و یک فرضیه است.
منبع: اقتصاد24
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
پیشخوان