تاریخ انتشار: ۱۴:۳۷ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۹

یک اقتصاددان: امکان مهار دلار فعلا وجود ندارد

دکتر مراد راهداری، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور می‌گوید: باید در سیاست خارجی به دنبال راهکار‌هایی برای افزایش امنیت ملی برویم. ما در اقتصاد دو استراتژی داریم؛ حداکثر کردن سود و حداقل کردن زیان. ما در ارتباط با آمریکا باید زیان را به حداقل برسانیم و آسیب را به شکلی با سیاست خارجی حداقل کنیم.
دلیل افزایش نرخ ارز
رویداد۲۴ دکتر مراد راهداری همچنین معتقد است: با توجه به نفوذ و قدرت ایران در منطقه، سیاست خارجی کشور می تواند با آمریکا و اروپا و سایر قدرتها تراز برقرار کند. باید در شرایط این توازن نسبی قوا، گفتگو کنیم و اجازه تنش و عدم امنیت ندهیم و این کار باید صورت بگیرد در غیر این صورت مشکلاتی که با آنها گریبانگیر هستیم، نه جنگ و نه صلح؛ در درازمدت به اقتصاد ما آسیب بیشتری می زند و ما را از رفاه جهانی به مفهوم عام آن عقب می اندازد.
 
اهمیت سیاست داخلی نیز به نظر من نه تنها کمتر از سیاست خارجی نیست، بلکه حتی به مراتب بیشتر است. ما در داخل کشور مرتکب اشتباه های بزرگی شده ایم. رویکرد گروهی در حاکمیت این است که به شدت به یکدست سازی عقیده دارند. حتی سعی در حذف نگاه اکثریت در جامعه دارند.

متن گفت وگوی با دکتر راهداری، کارشناس اقتصاد سیاسی را می خوانید:

*در چند وقت گذشته شاهد نوسانات بازارهای ارز و طلا بودیم آیا احتمال کاهش قیمت ها در آینده وجود دارد؟ و این نوسانات تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟

در اقتصاد بحث احتمالات مطرح است، متغیرهای موجود متعدد هستند و برخی در اختیار سیاستگذار نیستتند و برونزا هستند یا اگر درونزا هستند، امکان تغییر آنها در اختیار سیاستگذار مورد انتظار نیستند. عواملی که سبب این رویداد شده است (رشد بهای ارز و طلا)، از قبل قابل پیش بینی بود. لایحه بودجه ۱۳۹۹ که به مجلس شورای اسلامی ارائه شد. پیش بینی کرده بودم که فروش روزانه یک میلیون بشکه نفت محقق نخواهد شد، چون زمانی که این مساله در مجلس مطرح بود؛ ما عملا صادرات نفت نداشتیم.
 
من عرض کردم که اگر از الان (دی ماه ۱۳۹۸ ) برای این کسری بودجه سنگین کاری نکنیم شاهد تورم و رشد سکه و ارز خواهیم بود. این اتفاق رخ داد درحالیکه ما گفته بودیم از آن زمان باید برای این وضعیت برنامه ریزی کرد. دولت برای جبران کسری بودجه استفاده از فروش دارایی ها و عرضه سهام در بازار اوراق بهادار داخلی را دیده بود و این کار را انجام می دهد (این مساله از قبل در بودجه ۹۹ دیده شده بود). پس فروش دارایی نمی تواند جایگزین فروش نفت شود. ضمناً امتیاز نفت این بود که دلار می آورد، ولی فروش این دارایی ها داخلی است و دلار نمی آورد.
 
می دانیم که دلار در کشور ما شناور مدیریت شده است. یعنی وقتی قیمت از یازده هزار تومان به سیزده هزار تومان می رسد، ما دلار را در بازار عرضه می کنیم و بالعکس اگر ارزان می شود، بانک مرکزی خرید می کند تا با تقاضائی که ساخته است قیمت برگردد روی سطح مورد نظرش (از این طریق کسب درآمد نیز می کند). امروز این عرضه وجود ندارد و دلار مرتبا بالا می رود و امکان مهار آن نیست.

راه حل تجارت کالا با کالا نمی تواند مسأله را حل کند

آقای همتی نیز مرتبا اعلام می کند که خزانه پر است و منابع داریم، ولی خبری نیست و بازی گران بازار یا فعالان اقتصادی این حقیقت را می داند. بازیگر اقتصاد بخش خصوصی این اطلاعات را دارد و بر مبنای آن تصمیم می گیرد، متاسفانه ما این آسیب ها را داریم. تأمین هزینه بخش عمومی مهم است که در این شرایط تأمین نمی شود و زمانی که تامین نشود دولت عملاً باید پایه پولی را افزایش بدهد و حجم پول را زیاد کند.
 
وقتی حجم پول زیاد شد، ارزش پول ملی پایین می آید و طلا و دلار رشد می کنند؛ برای مهار این پدیده، باید مساله اصلی که تأمین بودجه ارزی است، حل شود. قرص مسکن فایده ای ندارد، درمان نیست؛ باید تکلیف بخش عمومی را از نظر دخل و خرج تعیین کنیم. نمی توان هزینه ها را به این راحتی پایین آورد. در مورد درآمد ها نیز عمده درآمد ها از مالیات و فروش نفت و گاز و میعانات نفتی است که بخش دوم به تجارت خارجی بر می گردد. تحریم آمده و مانع ایجاد کرده است و نمی توانیم نفت بفروشیم و اگر بفروشیم, سیستم نقل و انتقال پول خارجی، وجه آن را از خارج به داخل انتقال نمی دهد. به این صورت ذخایر بانک مرکزی پایین می آید و تبعات بعدی همین موارد هستند که شاهد آن هستیم.
 

تا زمانی که تراز پرداخت های ما مشکل دارد و دلار وارد کشور نمی شود این مسائل را خواهیم داشت. به همین دلیل راه حل تجارت کالا با کالا نمی تواند مسأله را حل کند.ارز باید وارد خزانه شود. باید ظرف دارائی های ارزی بانک مرکزی پر شود بعد چرخش کند.

* آیا طرح هایی مثل قرارداد ۲۵ ساله چین و تمدید قرارداد با روسیه می تواند مشکلات ارزی ایران را برطرف کند؟

قراردادهای تجاری و شراکت اقتصادی با کشورها، مانع از این می شود که در مجامع جهانی، حقوق کشوری به خطر بیفتد.

این موارد بیش از اقتصادی بودن ریشه سیاسی دارد. ما با آمریکا درگیریم و بحث تحریم ها وجود دارد، در مورد انرژی هسته ای و در بحث سوریه، کشور روسیه شریک سیاست های ما است. کشورها نمی توانند در عرصه سیاست خارجی به تنهایی بازی کنند. اتحادیه اروپا مجموعه خود را دارد، باید همه این موارد را در نظر گرفت و نمی توان فقط به دید اقتصادی به مساله نگاه کرد.
 
چین ۱۶ درصد از تولید در اقتصاد جهانی و ۳۰ درصد از تولید صنعت جهانی سهم دارد و می تواند در اقتصاد ایران جایگزینی به جای غرب باشد و تا حدود قابل توجه ای تأمین کننده نیاز های صنعت ما باشد. اما در مورد مساله اخیر بحث قرارداد مطرح نیست و فقط تفاهم نامه ای امضا شده است. مساله دیگر امنیت ملی است که مخالفین دولت توجهی به تفاوت میان تفاهم نامه با قرارداد ندارند، قرارداد بین المللی، نظارت مجلس را در بر دارد. امروز آمریکا ناوهای خود را وارد خلیج فارس کرده است و در خشکی مناطق اطراف ما، نیز پایگاه دارد. سرمایه گذاری خارجی این حسن را دارد که منافع کشورها را به هم گره می زند.
 
قراردادهای تجاری و شراکت اقتصادی با کشورها، مانع از این می شود که در مجامع جهانی و سازمان ملل و سایر بزن گاهها، حقوق کشوری به خطر بیفتد. انتقال گاز ایران از مسیر هند و پاکستان به چین همین مزایا را دنبال می کرد. این حرکت منفعتی اقتصادی برای ایران نداشت. وقتی این بحث در زمان آقای خاتمی مطرح شد، مدیرعامل وقت شستا اعلام کرد که ۵ درصد بالاتر از خارجی ها از روی چاه، همین گاز را می خرد و هزینه لوله کشی و پمپ و … نیاز نبود. شستا اعلام کرد این گاز را برای پتروشیمی های مورد نظرش خریداری می کند و صادرات فرآوری شده خواهد داشت. ولی مورد قبول نبود، چون هدف این بود که منافع هند و پاکستان و چین به منافع ما گره بخورد تا اگر آمریکا در حوزه خلیج فارس مانع تراشی کرد و یا احیاناً ما را تهدید کرد، مناطقی مثل پارس جنوبی و عسلویه با حمایت هند و چین و پاکستان مورد پشتیبانی قرار بگیرد. متأسفانه مخالفین دولت به این نکات توجه ندارند.

*شاهدیم که کرونا کشورهای زیادی را درگیر خود کرده و اقتصاد آنها را دستخوش تغییراتی کرده است. آیا ضرباتی که کرونا به اقتصاد ایران وارد کرده قابل جبران است؟

ویروس کرونا در سطح جهانی مطرح است و آسیب آن نیز در سطح جهانی است، مختص ایران نیست. نکته این است که اقتصادهای جهانی آسیب بیشتری می بینند، اقتصاد آمریکا در مجموع حدود ۲۵ درصد تولید اقتصاد جهان را داشت و یا چین که نزدیک به ۱۶ درصد بود و با آمریکا رقابت می کرد. ژاپن بعد از این دو با فاصله بسیار زیادی قراردارد و سهم او ازGDP جهان ۶ درصد است. کشورهای اروپایی نیز بعد از این سه کشور قرار می گیرند. انتشار ویروس کرونا باعث آسیب دیدن اقتصاد این کشورها شد.
 
البته وضعیت انتشار ویروس کرونا از یک ایالت چین به دنیا و عدم سرایت قابل توجه به دیگر ایالات چین، سوالی است که باید به آن پاسخ داده شود. افرادی که تخصص دارند باید در این مورد مطالعه کنند. اما در مورد اقتصاد ما «عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد». ما قبل از انتشار ویروس کرونا به دلیل تحریم ها به صادرات نفتی صفر رسیده بودیم و درآمد ارزی ناشی از صادرات نفت نداشتیم. در نتیجه وقتی قیمت نفت تا بیست دلار کاهش پیدا کرد، ما عملا روی صادرات نفت حساب نکرده بودیم و کاهش قیمت نفت و درآمد از دست رفته ای نداشتیم.

کرونا برای ما فرصت ایجاد جایگزین و رشد صادرات غیر نفتی را پدید آورد

فرقی به حال ما نکرد و حتی فرصت ایجاد جایگزین و رشد صادرات غیر نفتی را پدید آورد؛ هزینه فرصت را برای ما کاهش داد. چون وقتی قیمت نفت ۸۰ دلار بود، ما به دلیل تحریم ها فرصت صادرات نفت به این قیمت را از دست می دادیم، ولی کرونا با رساندن قیمت نفت به ۲۰ دلار، هزینه فرصت ما را یک چهارم کرد و به نفع ما تمام شد. عربستان صادرات نفت بالایی داشت و می خواست جای ما را در اوپک پر کند. این کشور بیشتر از ما از کرونا آسیب دید، پس آسیب دیدگی ما از این جهت بسیار کم بود.
 
اما در حوزه بیکاری آمار زیادی وجود ندارد تا نشان بدهد ویروس کرونا چقدر از این منظر به ما آسیب رسانده است، بخصوص اینکه به مشاغلی نیز رونق داده است، مثل تولید لوازم بهداشتی یا رشد آموزش و یا اشتغال در فضای مجازی مانند تجارت الکترونیک. یکی از دلایل شیوع ویروس کرونا در کشور ما این است که ما خیلی زود محدودیت ها را از میان برداشتیم و همین سبب شد موج دوم به سرعت اتفاق بیفتد.
 
یکی از حوزه هایی که در دنیا آسیب دیده صنعت توریسم است. در ایران نیز آسیب ما در این حوزه چندان بالا نبود. اما این صنعت نه فقط در ایران بلکه در کل دنیا به حالت تعلیق در آمده است تا ویروس مهار شود. در مورد اینکه تا چه زمانی کرونا ادامه پیدا خواهد کرد باید گفت بنا بر آنچه خبرها اعلام می کنند واکسن کرونا در حال تهیه است و پیش بینی شده واکسن کرونا تا دی ماه در سطح جهان توزیع می شود و در اختیار عموم مردم قرار گیرد. با توجه به این خبر به نظر نمی رسد بیش از پایان سال درگیر این بیماری باشیم.

بیشتر بخوانید: در بازار ارز چه می‌گذرد؟


*با توجه به بالا بودن حجم نقدینگی کشور، هشدارهائی داده می شود؛ آیا این مشکل در کوتاه مدت راه حلی دارد؟

در مورد کسر بودجه اشاره کردم که دولت به دلیل عدم توانایی در کسب درآمد حاصل از صادرات نفت به سراغ پایه پولی رفته است. رشد حجم پول و توجه به ضریب فزاینده پولی که در ایران ۵.۸ است، هر چقدر بانک مرکزی حجم پول را افزایش دهد، نقدینگی نیز تقریباً ۶ برابر می شود. مجموعه این موارد در دولت آقای روحانی به سالانه ۲۵ درصد رشد نقدینگی رسید؛ ولی در دو سال اخیر با تشدید تحریم و کم شدن درآمد ارزی، بالاتر رفته است.
 
آمار دقیق را نداریم، ولی متوسط ۹۳ تا ۹۷ حدود ۲۰ تا ۲۵درصد بود، اما سال ۹۸ چیزی در حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد افزایش داشتیم و امسال بالای چهل درصد پیش بینی می شود. این حجم پول تورمی را که تجربه می کنیم به همراه خواهد داشت. اگر دولت به رونق بورس کمک نمی کرد تورم خیلی بیشتر بود؛ ولی اگر بورس دچار رکود شود و یا به هر دلیلی شاخص بورس قرمز شود، این تورم به سکه و دلار و مسکن بیش از پیش سرایت خواهد کرد، از این رو تا پایان خدمت این دولت، سعی می شود که بورس سرپا نگه داشته شود تا از آن طرف تورم و بعضی شاخص ها که نماد سیاسی شده اند، مثل بهای ارز و سکه را مهار کند.

ارزش پول ملی ما در زمان احمدی نژاد به ۸۰ درصد نزول کرد

برخی مسایل نباید سیاسی شوند ولی متاسفانه شده اند. مثلاً این دولت می گوید من دلار را به فلان نرخ از دولت قبلی تحویل گرفته بودم و باید به فلان نرخ تحویل بدهم؛ این موارد موجب می شود دولت ها در ماه های پایانی دست و پا بزنند و اجازه ندهند دلار یا سکه گرانتر شود تا برایشان آبرومندی داشته باشد. اما من همین جا تذکر می دهم که مقایسه ها با اعداد مطلق انجام نمی شود، مقایسه ها همواره باید نسبی صورت بگیرد. ارزش پول ملی ما در زمان احمدی نژاد به ۸۰درصد نزول کرد درحالیکه باید چهار برابر تقویت می شد نه اینکه به یک چهارم نزول یابد، چون او ارز صادراتی هنگفتی در اختیار داشت و کشور در دوره او به اندازه صد سال قبل از خودش درآمد ارزی داشت.
 
اما آقای روحانی ارزی در اختیار ندارد. عامل موٍثر آن در اختیار آقای روحانی نبود، چون ترامپی آمد و زیر قرارداد برجام زد. برجام آثار مثبت خود را نشان داده بود. صادرات نفت از ۹۰۰ هزار بشکه در روز به ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز رسید. ما باید متغیرهایی را که در اختیار ایشان نیست را در نظر بگیریم. برخی گروه های داخلی اگر مخالف هستند، لااقل دلسوز باشند و نیت آبادانی داشته باشند، ولی با دولت همکاری نشد و با نگاه معاند با دولت جلو رفتند که به مصلحت ما نیست.

*راه نجات اقتصاد ایران از این مشکلاتت را بیشتر چه می دانید؟ خطای سیاست گذاری داخلی سهم بیشتری دارد یا عوامل خارجی؟

نمی توان به طور مطلق گفت که فقط باید سیاست خارجی را اصلاح کرد یا فقط به سیاست داخلی پرداخت، بلکه هر دو تأثیر دارند. باید در سیاست خارجی به دنبال راهکارهایی برای افزایش امنیت ملی برویم. ما در اقتصاد دو استراتژی داریم؛ حداکثر کردن سود و حداقل کردن زیان. ما در ارتباط با آمریکا باید زیان را به حداقل برسانیم و آسیب را به شکلی با سیاست خارجی حداقل کنیم. دولت و نهادهای دیگر در ذیل توجه مقام معظم رهبری این را دنبال می کنند.
 
امروز جهان پذیرفته است که ایران در حوزه جغرافیایی اطراف خود قدرتی است و آمریکا حتی اگر با تمام قدرت خود در منطقه حاضر شود باز هم به اندازه ایران موثر نخواهد بود. این شرایط در یمن دیده شد و آمریکا این تجربه را در عراق و افغانستان دارد و به اهداف خود نرسیده است. مهم ترین دلیل، مردم عراق و افغانستان هستند و تمایلات آنهاست که اعتقادات دینی و مذهبی و علائق زیادی به ما دارند و متقابلاً ما به آنها. حزب الله لبنان در همسایگی اسرائیل از ایران فرمان می گیرد و این فرمان صرفاً سیاسی نیست، بلکه اعتقادی است.

جدایی حاکمیت از ملت بسیار آسیب زننده است

با توجه به نفوذ و قدرت ایران در منطقه، سیاست خارجی کشور می تواند با آمریکا و اروپا و سایر قدرتها تراز برقرار کند. باید در شرایط این توازن نسبی قوا، گفتگو کنیم و اجازه تنش و عدم امنیت ندهیم و این کار باید صورت بگیرد در غیر این صورت مشکلاتی که با آنها گریبانگیر هستیم، نه جنگ و نه صلح؛ در درازمدت به اقتصاد ما آسیب بیشتری می زند و ما را از رفاه جهانی به مفهوم عام آن عقب می اندازد. اهمیت سیاست داخلی نیز به نظر من نه تنها کمتر از سیاست خارجی نیست، بلکه حتی به مراتب بیشتر است.
 
ما در داخل کشور مرتکب اشتباه های بزرگی شده ایم. رویکرد گروهی در حاکمیت این است که به شدت به یکدست سازی عقیده دارند. حتی سعی در حذف نگاه اکثریت در جامعه دارند. مساله واقعی اخیر شکل گرفتن مجلس فعلی است که با ۴۰درصد شرکت کننده در سطح کشور و ۱۰ درصد در پایتخت انتخاب شدند؛ با در نظر گرفتن این آمارها، مجلس فعلی از نظر شرعی اذن و رضایت اکثریت مردم را ندارد، یعنی بیعت مسلمین را ندارد و این آسیب بزرگی به حاکمیت دینی ما است، وقتی مدعی حاکمیت دینی هستیم و حق الناس و عدالت را می خواهیم پاس بداریم، باید متوجه باشیم که رای اکثریت مردم تأمین نشده است. جدایی حاکمیت از ملت بسیار آسیب زننده است و در آثار آن همه حوزه ها دیده خواهد شد.

جریان بزرگی از انقلاب که پهلوی را شکست داده از عرصه سیاسی کشور حذف می شود

از منظر اقتصاد و علم متأسفانه به همه حوزه های اقتصادی علمی نگاه نشده

نقش رایزن اقتصادی در سفارت خانه های ما مشخص نیست

ما در دولت آقای احمدی نژاد درآمد ارزی هنگفتی داشتیم، آن را چگونه اداره کردیم؟

اگر قرار است کشوری آسیب ببیند، کافی است که افراد در مناصب مهم در جای خود قرار نگیرند

امروز اعتماد اکثریت جامعه آسیب دیده است و حتی به انتخابات جلب نشده است، اعتماد هسته مرکزی سرمایه اجتماعی است، این یک طرف قضیه است. نکته دیگر این است که جریان بزرگی از انقلاب که پهلوی را شکست داده و انقلاب کرده و جنگیده و خدماتی داشته و به تبع آن شکنجه شده، اسیر و شهید داده است از عرصه سیاسی کشور حذف می شود، این مساله لطمات جبران ناپذیری برای کشور دارد.
 
در مورد انتخابات مجلس وجود نمایندگان شهرستان ها و مسائل قومی و طایفه ای موجب شد ۴۰ درصد در انتخابات شرکت کنند، ولی سال آینده احتمالاً در انتخابات ریاست جمهوری این رقم کمتر هم بشود، مگر اینکه در روش ها تجدید نظر شود و اتفاقات بهتری بیفتد. از منظر اقتصاد و علم متأسفانه به همه حوزه های اقتصادی علمی نگاه نشده، یعنی وقتی وزیر صنعت یا کشاورزی و وزیر اقتصاد انتخاب می کنیم کسی را برگزینیم که بداند استراتژی صنعتی، کشاورزی و جهت گیری اقتصادی چیستند؟ اقتصاد فقط بانک مرکزی و وزیر اقتصاد نیست. به طور مثال بعضی برای مدیریت یک کمپانی مناسب هستند، ولی برای وزارت اقتصاد مناسب نیستند، مثل وزیر قبل از دکتر دژپسند.
 
وزیر اقتصاد باید هم دانش و هم تجربه اقتصادی داشته باشد، باید تخصص او متناسب با مسئولیتش باشد، برای بانک مرکزی نباید دکتری حسابداری یا مدیریت منصوب کرد، بلکه متخصص پولی می خواهد. این کم توجهی ها، همه خطاهای بزرگ ما است. علم در دنیای امروز جایگاه دارد چون علم تجربه فکری و عملی موفق بشر است و ما خود را از این تجربه علمی موفق بشر محروم می کنیم. در مجلس نیز کمیسیون های مربوطه از نظر علم اقتصاد فقیر هستند. برنامه برای شکل دهی مناسب مجلس نداریم. در دولت هم همینطور است. وزیر فکر می کند صنعت فقط خودرو است و در مورد خودرو نیز فقط بحث قیمت ها را دنبال می کند، نمی داند استراتژی رشد صنعتی یعنی چه؟
 
متاسفانه نقش رایزن اقتصادی در سفارت خانه های ما مشخص نیست و ما این مساله را در عدم انتقال تکنولوژی و عدم کمک در بازاریابی محصولا صادراتی به بخش خصوصی مشاهده می کنیم. در حوزه داخلی به شدت در جدی گرفتن دانش اقتصاد ضعف وجود دارد و ضعف تنها در سیاست خارجی نیست. ما در دولت آقای احمدی نژاد درآمد ارزی هنگفتی داشتیم، آن را چگونه اداره کردیم؟ مثلاً بزرگترین بانک کشور را کارشناس ارشد حقوق که باید در دادگستری کار می کرد، اداره می کرد. اگر قرار است کشوری آسیب ببیند، کافی است که افراد در مناصب مهم در جای خود قرار نگیرند. برای آبادانی، عکس آن صادق است. به این مهم باید التزام عملی داشته باشیم.
منبع: شفقنا
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: قیمت دلار
نظرات شما
نظرسنجی
آیا از 26 فروردین تجربه برخورد با گشت ارشاد را داشتید؟
پیشخوان