تاریخ انتشار: ۱۵:۱۳ - ۱۹ شهريور ۱۳۹۹
فتح‌الله‌زاده:

سعادتمند، استراماچونی را راضی کند من قراردادش را ثبت می‌کنم

علی فتح‌الله‌زاده گفت: اگر استقلال خصوصی شود و من مدیرش باشم یک مربی مثل کارلوس کی‌روش یا استراماچونی برای تیم می‌آورم.

استراماچونی

رویداد۲۴ علی فتح‌الله‌زاده از آن دسته افرادی است که همیشه سوژه جذابی برای مصاحبه است و همیشه حرف‌های تازه دارد. با او درباره استقلال، ترانسفر، مدیریت و البته سرژیک تیموریان حرف زدیم. گفت‌وگوی جذابی که پیش روی شماست نتیجه دو ساعت صحبت با خوش‌مصاحبه‌ترین مدیر فوتبال ماست. این گفتگو را از دست ندهید.

اگر خصوصی بودیم هم چند میلیارد برای نکونام و آندو می‌دادم
زمانی که من مدیر باشگاه استقلال بودم خیلی‌ها به من انتقاد می‌کردند که پول بالا برای بازیکنان پرداخت می‌کنید. نه بازیکن، بلکه هر کالایی در دنیا یک قیمت خاص دارد. یک کالای گران‌قیمت چه دوست داشته باشید و چه دوست نداشته باشید، گران است.

ما درباره قیمت بازیکنان نباید در کف جامعه که فاصله‌های طبقاتی حفره‌های وسیعی در آن ایجاد کرده سؤال بکنیم. طبیعی است کارگری که مستأجر است، ۴ فرزند دارد و کمتر از دو میلیون تومان حقوق می‌گیرد، نمی‌تواند بپذیرد که قرارداد یک فوتبالی ۱۰ میلیارد و بالاتر از آن است، اما شاید یک کارشناس فوتبال بگوید آن بازیکن بیشتر از ۱۰ میلیارد هم می‌ارزد، چون می‌تواند آن بازیکن را سال بعد دو برابر بفروشد. من یک زمانی در یک مجله از مؤسسه اطلاعات، مدیر بودم و به مجموعه‌ام حقوق خوب می‌دادم. بعد که خودم صاحب‌امتیاز یک مجله خصوصی شدم، به سردبیرم ۲۰ میلیون حقوق می‌دادم، چون می‌دانستم دارم چه کار می‌کنم.

ما باید هر چیز را در ظرف خودش ارزیابی کنیم و ببینیم ریشه این ناراحتی‌ها چیست. می‌دانید چرا همه از بالا بودن قرارداد‌ها ناراحت هستند؟ چون همه فکر می‌کنند این پول‌ها دارد از جیب آن‌ها خرج می‌شود. به همین دلیل است که بیشتر از ۲۰ سال است که می‌گویم این فوتبال باید خصوصی شود. تا زمانی که این پول‌ها از جیب بیت‌المال باشد، همه حق دارند بپرسند چرا، اما وقتی باشگاه‌ها خصوصی شدند، دیگر همه چیز از جیب مالک می‌رود. ما می‌پرسم چرا دولت‌های ما اجازه نمی‌دهند تیم‌های بزرگ ما خصوصی شوند؟ من که در مدیریت دولتی به من اعتماد شده و به من تیم داده‌اند، می‌توانم در شکل خصوصی تیم را اداره کنم. چرا به من اعتماد نمی‌شود؟ مگر در تمام دنیا، تیم‌های بزرگ و محبوبشان دولتی است؟

منافع بعضی‌ها در فوتبال دولتی است
ما خصوصی نمی‌شویم، چون منافع یک‌سری آدم‌ها در دولتی بودن تیم‌هاست. مفسده این نیست که قرارداد یک بازیکن می‌شود ۶ میلیارد و ۱۰ میلیارد. مفسده اصلی این است که اجازه خصوصی شدن نمی‌دهیم تا دیگر دولت مجبور نباشد از پول مردم هزینه باشگاه‌ها را بدهد و یک‌سری آدم‌ها منافع‌شان در این است که باشگاه‌ها خصوصی نشوند. این منافع هم اشکال مختلف دارد؛ از منافع مالی و معنوی گرفته تا منافع رانتی. رانت‌هایی که با برند باشگاه به دست می‌آید. حالا اجازه بدهید با این مقدمه جواب سؤال شما را بدهم.

بعضی‌ها به من می‌گویند اگر باشگاه استقلال خصوصی بود، باز هم دو میلیارد برای آندو می‌دادید؟ من می‌گویم بله. ممکن است در آن تیم بازیکن ۱۰۰ میلیونی هم داشته باشم، اما به بازیکن نخبه‌ام باید دو میلیارد بدهم. همان‌طور که قیمت مسی و رونالدو و راموس خاص است. نمی‌شود بگوییم در بارسلونا چرا مسی این‌قدر حقوق هفتگی می‌گیرد و نلسون سمدو آن‌قدر. هر یک را باید در ظرف خودشان ببینیم. من اگر خصوصی بودم همان ۱/۷ میلیارد را به جواد نکونام می‌دادم، چون همان روزی که آمد با من قرارداد ببندد، پیشنهاد ۶ میلیاردی از قطر داشت.


بیشتر بخوانید: پاسخ درودگر به هواداران استقلال: شک نکنید استراماچونی نمی‌آید


من به عنوان مدیر باشگاه باید این لطف را ببینم و قدرش را بدانم. ببینید وقتی باشگاه خصوصی می‌شود باید تراز منطقی بین دخل و خرج وجود داشته باشد. شما شاید یک بازیکن را ۵۰۰ میلیون گران‌تر از بازار بخرید، اما اگر استعدادی را در او تشخیص دهید که سال بعد می‌توانید او را دو برابر قیمت بفروشید، این خریدتان توجیه پیدا می‌کند. در فوتبال خصوصی این دوراندیشی‌ها زیاد دیده می‌شود، چون باشگاه‌ها باید به جیب‌شان کمک کنند. اتفاقی که در فوتبال دولتی نمی‌افتد. در فوتبال دنیا فوتبال دقیقاً مثل تجارت است، اما ما فقط بلدیم هزینه کنیم.

استعدادیاب نداریم
زمانی که من به باشگاه بایرلورکوزن رفتم، آقای راینر کالموند مدیر باشگاه من را پیش فردی برزیلی برد و گفت این فرد شرکت استعدادیابی دارد و استعدادیاب‌های حرفه‌ای برایش استعداد کشف می‌کنند. او بازیکنان را در کمپی در آلمان پرورش می‌دهد و به باشگاه‌های بزرگ می‌فروشد.

آن روز که من او را دیدم ۹۰ بازیکن فعال در باشگاه‌های بزرگ اروپا داشت. من فکر می‌کنم اگر حرفه‌ای شویم بدون تردید می‌رویم سراغ استعدادیابی تا از فروش بازیکن، پول دربیاوریم نه اینکه برای خرید آن‌ها پول بدهیم. اگر خصوصی شویم و اقتصاد ورزش به شکل درست پیاده شود، شرکت‌ها برای فروش محصولاتشان به سراغ باشگاه‌ها می‌آیند، چون مطمئن هستند جواب سرمایه‌گذاری در ورزش را می‌گیرند. الان روی پیراهن باشگاه‌های بزرگ را ببینید، پر از تبلیغاتی است که پول‌های کلان می‌دهند. باشگاه‌ها سالی ۴۰ یا ۵۰ میلیون یورو از یک شرکت می‌گیرند، اما این پول در فوتبال دولتی ما به دست نمی‌آید.

برای خوش‌تیپی بازیکن هم پول می‌دادم
زمانی که مدیر باشگاه استقلال بودم دسته‌بندی در ۳ سطح داشتم. در ردیف A بازیکنان بین‌المللی بودند. فرهاد مجیدی، جواد نکونام و آندو در این سطح تعریف می‌شدند. برای من حتی چهره بازیکنان هم ملاک بود و بازیکنانی که چهره جذاب داشتند را بیشتر می‌پسندیدم، چون معتقد بودم آن‌ها زودتر به دل هواداران راه پیدا می‌کنند. خدا رحمت کند ناصرخان حجازی را. ناصر حجازی آن‌قدر برای هواداران جذاب بود که با هر نتیجه‌ای دوستش داشتند. من با ناصرخان تا رده نهم جدول هم پایین رفتم، اما هواداران به من یا ناصرخان توهین نکردند.

سلطان نقل و انتقالات بودم
همیشه رسانه‌ها می‌گفتند علی فتح‌الله‌زاده سلطان نقل و انتقالات است، اما هیچ وقت ندیدید که من پول را حرام کنم یا جایی نادرست خرج کنم. من بازیکنان جویای نام را پیدا می‌کردم، اما ارزان قرارداد می‌بستم. وقتی هم لازم بود پول درست خرج می‌کردم و شاه‌ماهی صید می‌کردم.

مهدی را روی هوا گرفتم
مهدی هاشمی‌نسب در چند دربی به ما گل زده بود و وضعیت روحی تیم ما را خراب کرده بود طوری که در دربی‌ها وقتی برای کرنر و ایستگاهی جلو می‌آمد تنم می‌لرزید، چون می‌دانستم خیلی خطرناک است. یک روز یکی به من خبر داد که بین مهدی و پرسپولیس شکاف افتاده. من احساس کردم او را نمی‌خواهند. دعوتش کردم دفترم. در یکی از همان جلسات آقای محمدنبی به او زنگ زد و او گفت استقلال به من پیشنهاد بالا داده ولی اگر شما ۷۰ میلیون هم بدهید می‌مانم و برای شما یک روز دیگر هم صبر می‌کنم. من دیدم اوضاع این‌طوری است بلافاصله بعد از آنکه با پیشنهادش مخالفت کردند، او را روی هوا گرفتم. قرارداد ما با او ۹۸ میلیون تومان بود برای سه سال. من این پول را که آن زمان پول خیلی خوبی بود دادم و خیلی هم از این انتقال راضی بودم.

از رقابت با عابدینی لذت می‌بردم
در پرسپولیس، امیر عابدینی مدیریت می‌کرد. رقابت ما با هم برای خودمان هم لذت‌بخش بود. برای هواداران هم همین طور. منفعت این رقابت به فوتبال ما می‌رسید. شما ببینید در آن زمان چند بازیکن از استقلال و پرسپولیس به اروپا ترانسفر شد. بعد از آنچه اتفاقی افتاد؟ ما با هم رقابت داشتیم، اما رفیق بودیم. هیچ وقت احساس دشمنی به ما دست نداد و این را به همه منتقل می‌کردیم. در گفت‌وگوی لایو دیشب (دوشنبه‌شب) شما، بهروز رهبری‌فرد با احترام درباره انتقال مهدی هاشمی‌نسب صحبت می‌کرد. رهبری‌فرد بازیکن تراز بالای رقیب من بود، اما به من توهین نکرد. بازیکن من هم همین احترام را به امیر عابدینی می‌گذاشت. در بازی‌های بین‌المللی پرسپولیس من به ورزشگاه می‌رفتم و تماشاگران می‌گفتند ایرانی باتعصب.

از ترانسفر پول خوبی درآوردیم
من از ترانسفر بازیکنان پول خوبی به حساب استقلال واریز کردم. اگرچه می‌توانستم ۱۰ درصد ترانسفر‌ها را برای خودم بردارم، اما یک ریال برنداشتم. من سیروس دین‌محمدی را به ماینتس فروختم که فقط برای یک هفته انتخاب او در تیم منتخب بوندس‌لیگا ۲ سریع با کامران منزوی به آلمان رفتیم و به این بهانه که پیشنهاد بالای یک میلیون مارک دارد، ۳۵۰ هزار مارک اضافه‌تر گرفتیم. من پاشازاده، یزدانی و موسوی را به بایرلورکوزن دادم که در بوندس‌لیگا برای قهرمانی رقابت داشت و در حذفی آلمان و لیگ قهرمانان اروپا به فینال رسیده بود.

فضای مجازی را می‌توانستند کنترل کنند
الان فضای مجازی بدون کنترل شده است. آن زمان خبرورزشی ۲۰۰ هزار تا تیراژ داشت و ۱۰ روزنامه دیگر هم ۵۰، ۶۰ هزار تا تیراژ داشتند. آن زمان هم رسانه‌ها مخاطب داشتند و قدرت نفوذشان در جامعه بالا بود، اما ما آن زمان در رسانه‌ها به هم توهین می‌کردیم. همه چیز کنترل شده بود. اگر می‌خواستند، فضای مجازی هم در فوتبال، قابل کنترل بود.

من اگر بودم به کریمی ۱۰ میلیارد نمی‌دادم
علی کریمی بازیکنی بسیار باکیفیت است که در بسیاری از بازی‌های این فصل به تیم کمک کرده، اما من فکر می‌کنم قیمت او ۱۰ میلیارد نیست. اگر به او پیشنهاد ۱۰ میلیاردی داده‌اند نوش جانش، اما اگر من بودم به ایشان ۱۰ میلیارد نمی‌دادم.

کنترل ستاره‌ها کار هر مدیری نیست
کنترل ستاره‌ها کاری هر مدیری نیست. تیمی که من داشتم ۸ فوق‌ستاره داشت. مهدی رحمتی، فرهاد مجیدی، جواد نکونام، خسرو حیدری، آرش برهانی، مجتبی جباری، والتر ساموئل و حنیف عمران زاده در آن تیم بودند. تیم ما در جام پرچم قهرمان شد که چند قهرمان در آن حضور داشتند. زنیت قهرمان روسیه، لوکوموتیو قهرمان ازبکستان و قهرمان کره‌جنوبی آنجا بودند. کنترل کردن فوق‌ستاره‌ها خون دل خوردن و زجر کشیدن دارد. آن زمان که مجتبی جباری برای من قندان پرتاب کرد کسی متوجه نشد، چون خون دل خوردم و دم نزدم تا تیم به‌هم نریزد.

نکونام آینده فوتبال ماست
جواد نکونام آینده فوتبال ماست. او سال‌ها در لالیگا بازی کرد. به تیم‌های بزرگ مثل رئال‌مادرید گل زد. مربیان و بازیکنان بزرگ دید و با یک مربی بین‌المللی به نام کی‌روش کار کرد. من اخلاق و رفتار کی‌روش را نمی‌پسندیدم، اما سطح فنی کارش را همه دنیا قبول دارند. جواد هم کاپیتان کی‌روش بود هم کمکش. ضمن آنکه کاریزمای مربیگری را هم دارد. نکونام آینده فوتبال ماست، چون عاشق کارش است و از ۸ صبح تا ۸ شب برای تیمش وقت می‌گذارد. من زمانی که فرهاد استعفا داد گفتم گزینه بسیار مناسبی برای استقلال است، اما حالا مجید نامجومطلق آمده و او هم مربی خوبی است. خیلی برای استقلال زحمت کشیده و خودش هم باید ادامه دهد.

اگر استقلال خصوصی را بگیرم کی‌روش را می‌آورم
اگر استقلال خصوصی شود و من مدیرش باشم یک مربی مثل کارلوس کی‌روش یا استراماچونی برای تیم می‌آورم. اگر قرار بر انتخاب مربیان ایرانی باشد من جواد نکونام و فرهاد مجیدی را انتخاب می‌کنم.

به دروغ گفتند فتح‌الله‌زاده ترسید
متأسفانه در فضای مجازی بسیاری از مطالبی که دست به دست می‌چرخد حقیقت ندارد و افراد تحقیقی هم درباره آن انجام نمی‌دهند. یکی از شایعات که دلم را سوزاند این بود که گفتند فتح‌الله‌زاده آمد، ترسید و فرار کرد. من از چه ترسیدم از بی‌پولی یا بی‌اعتباری؟ از چه ترسیدم؟ هر مقدار پول آقای سعادتمند به استقلال آوردند من هم می‌توانستم بیاورم. من با یک نامه‌نگاری با AFC و فیفا، نزدیک به ۳۰۰ هزار دلار پول را زنده کردم که چند بدهی از جمله بدهی به جپاروف از آن محل پرداخت شد.

به ۳ دلیل بیرون آمدم
من به ۳ دلیل خیلی زود از باشگاه جدا شدم. حدود ۸ میلیارد پول آمده بود به حساب باشگاه و من در نظر داشتم بدهی بازیکنان را با آن بدهم، اما دیدم جای دیگری خرجش کردند. نمی‌گویم جای نادرست بود، اما از نظر من اولویت پنجم بود. من ناراحت بودم که با من مشورت نکردند. دومین دلیل این بود که دوستان رفتند با یک فرد دیگر برای مدیرعامل حرف زدند. اسمش را نمی‌آورم، اما همان روزی که آقایان به جلسه رفتند خبرش به من رسید. سومین دلیل این بود که من مقابل در وزارت ورزش به هواداران گفتم اگر نتوانم استراماچونی را برگردانم می‌روم و همین کار را کردم. در کنار همه این ۳ مورد، بیماری کرونا بود که من را واقعاً برای ۳ هفته از نفس انداخت.

درباره استراماچونی حرف دارم
درباره استراماچونی حرف دارم. ۴ روز قبل از آنکه به عنوان عضو هیئت‌مدیره به استقلال بیایم باشگاه بیانیه داده بود که با استراماچونی قطع همکاری شده و فرهاد مجیدی سرمربی است. رفتن این مربی اصلاً به من مربوط نبود که همه چیز را انداختند گردن من و هواداران را با من دشمن کردند که الان هواداران به من زنگ می‌زنند و می‌گویند بعضی برخورد‌های احساسی آن زمان به دلیل تحریک برخی افراد خاص بود و خدا را شکر که همه حقیقت اکنون برای هواداران روشن شده است.

من کوچک‌ترین خطایی در زمینه استراماچونی مرتکب نشدم و اصلاً مقصر نبودم، اما دیدم بدنه وزارت ورزش من را نمی‌خواهد. دو، سه نفر از معاوان و مدیران وزارت ورزش که من را نمی‌خواستند هر روز بد من را پیش وزیر می‌گفتند و آخر هم به هدفشان رسیدند. آنها، چون خودشان آدم‌های محبوبی نبودند می‌خواستند به محبوبیت من در میان هواداران هم آسیب بزنند که در کوتاه مدت موفق بودند. یکی از افراد امنیتی به من گفت می‌گویند تو داری به هواداران خط می‌دهی. من گفتم شما همه ارتباطات و تلفن‌های من را کنترل کنید. من در نظرسنجی یکی از اپراتور‌ها دو میلیون رأی هواداران را داشتم و این میزان محبوبیت، دوستان وزارت ورزش را وحشت‌زده کرد برای همین این شایعه‌ها را درست کرده‌اند تا سر من را ببرند. من چرا باید استقلال را به هم بریزم؟

‌به سعادتمند کمک کنید تا استراماچونی را بیاورد
همه می‌گویند مدیرعامل باشگاه استقلال دروغ می‌گوید که می‌خواهد استراماچونی را بیاورد. من می‌گویم اگر سعادتمند ادعا می‌کند می‌تواند این مربی را بیاورد چرا به او کمک نمی‌کنید که به استقلال بیاید و به استقلال خدمت کند؟ او دارد زحمتش را می‌کشد چرا نباید به او کمک کنیم؟ هر کس هر کاری از دستش برمی‌آید باید انجام بدهد جون این کمک را ما به استقلال انجام می‌دهیم نه مدیرعامل.

یک پولی باید به حساب استراماچونی واریز شود
من همین جا به آقای سعادتمند پیام می‌دهم شما رضایت استراماچونی را بگیر ثبت قراردادش با من. قرارداد استراماچونی به صورت یک‌طرفه فسخ شده و در مرحله دعواست به این دلیل هنوز رأی قطعی فیفا برای قطع همکاری صادر نشده و به دلیل تعلیق فعلی، نمی‌توانیم او را هم مثل مربیان خارجی بیرون از دایره فوتبال ایران بدانیم. به شرط آنکه همین قرارداد فعلی با استراماچونی ادامه پیدا کند نه قرارداد جدید. برای اکتیو شدن این قرارداد فقط باید استراماچونی را راضی کنند بپذیرد یک پولی هر چند اندک به حسابش واریز شود.

هم سعادتمند اشتباه کرد، هم فرهاد
من اگر جای سعادتمند بودم هرگز در آن زمان حساس قبل از دربی به ایتالیا نمی‌رفتم. این را به خودش هم گفتم. بدترین زمان را برای سفر انتخاب کرد. گفت ویزایش ۵ روزه بود من گفتم کاش از یک کشور دیگر اروپایی ویزا می‌گرفتید و زمان دیگری می‌رفتید. کار فرهاد هم اشتباه بود. جام قهرمانی در دست فرهاد بود که دودستی به حریف داد. فرهاد با قهرمانی جایگاهش هم متفاوت می‌شد.

معاون وزیر در استقلال هیچ‌کاره است
باشگاه استقلال یک شرکت ثبت شده در ثبت شرکت‌ها و دارای تشکیلات قانونی است. بالاترین رکن باشگاه، رئیس مجمع یعنی شخص وزیر ورزش است. بعد هیئت‌مدیره و بعد مدیرعامل. معاونان وزیر ورزش حق ندارند درباره استقلال حرف بزنند، چون هیچ‌کاره هستند. معاون وزیر بی‌خود می‌کند درباره استقلال حرف بزند. معاون وزیر برای خودنمایی حرف می‌زند.

کار با فیروز کریمی لذت‌بخش بود
کار کردن با فیروز کریمی یک دنیا لذت بود. یک روز به مسئول سازمان لیگ گفتم چرا چپ و راست مربی من را جریمه می‌کنید؟ من اگر جای شما بودم برای طنزپردازی‌هایش از او تجلیل می‌کردم. من خودم کلی کیف می‌کنم از صحبت‌هایش. فیروز کریمی را هم برای شخصیت و هم برای سطح فنی‌اش دوست دارم. او اگر در استقلال موفق عمل نکرد برای اینکه در بدترین روز‌ها آمد و زمان هم نداشت.

سرژیک به حقش نرسید
سرژیک در فوتبال به حقش نرسید و خودش هم نخواست که برسد، چون عشق اولش موتورسواری بود. سرژیک در فوتبال بسیار قوی بود و من هر بار او را می‌دیدم یاد پرویز قلیچ‌خانی می‌افتادم. سرژیک اگر می‌خواست می‌توانست ۱۰ سال بازیکن ثابت تیم ملی باشد، اما همه عشقش موتور بود.

پژو را پای تصادف سرژیک دادیم
یک بار آقای منزوی به من زنگ زد و گفت سرژیک با موتور تصادف کرده و ۱۲ میلیون می‌خواهیم تا مشکلش را حل کنیم. آن موقع تازه پژو ۴۰۵ آمده بود ایران و من یکی داشتم. آن را فروختم تا سرژیک را از حبس خارج کنیم. خیلی به موتور علاقه داشت و متأسفانه با همین موتور هم تصادف کرد و از دنیا رفت.

وقتی سرژیک، مدیر برنامه آندو شد
سرژیک بسیار مؤدب و بامعرفت بود و حق نان و نمک را می‌دانست. روزی که قرار بود با آندو مذاکره کنیم با کت و شلوار و به عنوان مدیر برنامه‌های آندو آمد، اما نجابتش اجازه نداد چیزی جلوی من بگوید و گفت حاجی هر‌چی شما بگویی همان است. آن‌قدر نجابت به خرج داد که من بالاترین رقم را برای آندو نوشتم و ۲/۲ میلیارد دادم. هرچند آندو آن‌قدر بازیکن بزرگی بود که این پول حقش بود. البته آندو تنها ارمنی استقلال نبود. هموطنان خوب ارامنه همیشه رابطه خوبی با استقلال داشتند و دارند و تیم دوم ارمنی‌ها استقلال بود.

خاطره من از سرژیک در کربلا
یک فیلم از سرژیک داشتم که به صدا و سیما دادم و احتمالاً به زودی پخش می‌شود. یک روز برای بازی رفته بودیم عراق و رفتیم کربلا. من دیدم سرژیک با شال سبز و پارچه‌های مختلفی که در جیب دارد و به گردن انداخته به حرم آمد. گفتم این همه پارچه چیست؟ گفت اقوام این‌ها را داده‌اند تا به ضریح بزنم و تبرک کنم. برای من عجیب بود که سرژیک در روز تاسوعا از دنیا رفت و امیدوارم روحش در کنار خدا آرام باشد. هموطنان خوب ارامنه به اعتقادات ما در مورد امام حسین (ع) خیلی احترام می‌گذارند. آن موقع که من در لارستان دفتر داشتم و نذری برای امام حسین (ع) می‌پختیم، چون منطقه ارمنی‌نشین بود، همه همسایه‌های ارمنی همیشه در کنار ما بودند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
پیشخوان