تاریخ انتشار: ۰۰:۳۸ - ۱۴ بهمن ۱۴۰۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

چرا آمریکا به عراق حمله کرد؟/از آرمان فلسطین تا سودای رهبری جهان عرب، آرزوهایی که سر صدام را بر باد داد

روزی که آمریکا تصمیم گرفت به عراق حمله کند، صدام حسین مانند استخوانی در گلوی ایالات متحده بود اما آنچه صدام را سرنگون کرد، ترکیب نارضایتی داخلی، تقابل خارجی بر پایه حمایت از آرمان فلسطین و سودای رهبری جهان عرب و در نهایت دست کم گرفتن تهدیدهای آمریکا بود.

چرا آمریکا به عراق حمله کرد؟

رویداد۲۴«ما می‌دانیم و همه برادران حاضر در اینجا می‌دانند که ما به یاری خداوند از همه ظرفیت‌ها و توانایی‌های لازم برخورداریم. ما صرفا با یک اشاره حضرتعالی می‌توانیم خواب را از سر مردم آمریکا بپرانیم و جنگ را به خیابان‌های آمریکا ببریم. قربان من فقط از شما می‌خواهم یک اشاره کوچک به من بکنید. قسم به سر مبارکتان اگر شب آمریکایی‌ها را به روز و روزشان را به جهنم تبدیل نکردم، سر از تنم جدا کنید. اگر آنطور که می‌گویند بن لادن توانست یازده سپتامبر را انجام دهد، پس خدا به سر شاهد است ما ثابت خواهیم کرد آنچه در یازده سپتامبر رخ داد در قیاس با بلایی که خشم و غضب صدام حسین بر سر آمریکایی‌ها خواهد آورد چیزی جز پیک‌نیک نبوده است. آمریکایی‌ها عراق را، رهبر عراق را و فرزندان عراق را نشناخته‌اند». اینها جملات قصی، پسر صدام حسین است. این سخنرانی غرا و پرشور تنها چند روز مانده به بیستم مارس سال ۲۰۰۳ و پاک شدن رژیم بعث از صفحه روزگار، در جلسه عجیبی میان فرماندهان نظامی عراق ایراد شده است. 

کودتا پشت کودتا/ صدام چطور زمان قدرت را به دست گرفت؟

عراق هم مانند اغلب کشور‌های خاورمیانه، چندین دهه است که درگیر خشونت و آشوب است و این وضعیت، نتیجه فقدان نهاد‌های مدنی و سیاسی و تسخیر تمامیت قدرت توسط نیرو‌های نظامی است. از سال ۱۹۵۸ که نظام پادشاهی در عراق با کودتای ارتش سقوط کرد، این کشور دچار خشونت و بحران‌های بی‌سابقه‌ای شد که نقطه اوج آن را می‌توان دوران استبداد صدام حسین دانست.

در کودتای ۱۹۵۸ گروهی از افسران ارتش که خود را «افسران آزاد» می‌نامیدند، به قصر پادشاهی حمله کردند و ملک فیصل دوم آخرین پادشاه عراق را به همراه خانواده‌اش به قتل رساندند. افسران ارتش در این حمله کودکان را سلاخی کرده و به زنان تجاوز کردند. سپس به دستور فرمانده ارتش تمام ساکنان و کارکنان کاخ را کشتند.

این کودتا تحت تاثیر جنبش «پان‌عربیسم» رخ می‌داد و محرک اصلی آن موفقیت جمال عبدالناصر در بیرون راندن نیرو‌های فرانسوی از کانال سوئز در مصر بود. حس غرور و افتخاری که از این موفقیت حاصل شده بود، به موج ناسیونالیسم عربی در منطقه دامن زد و رقابت برای رسیدن به «رهبری جهان عرب» آغاز شد.

به گزارش رویداد۲۴ پس از قتل پادشاه، حکومت عراق به جمهوری تغییر کرد و «ژنرال عبدالکریم قاسم» با ائتلاف احزاب چپ به قدرت رسید. اما در سال ۱۹۶۳ دوباره کودتایی صورت گرفت. این بار «عبدالسلام عارف» به کمک حزب بعث عراق در کودتایی خونین، ژنرال قاسم را به قتل رساند و حکومت عراق را به دست گرفت. ژنرال عارف نیز خود پس از مدتی به مخالفت با حزب بعث پرداخت و طی سانحه مشکوک هوایی درگذشت. پس از مرگ عبدالسلام، برادرش «عبدالرحمن عارف» زمام قدرت را در دست گرفت و سرانجام در سال ۱۹۶۸، حزب بعث در دومین کودتای خود، دولت عارف را سرنگون کرد و حسن البکر با تشکیل شورای فرماندهی انقلاب، قدرت را به دست گرفت.

حسن البکر تا سال ۱۹۷۹ در قدرت بود، اما در سال‌های پایانی حکومتش عملا قدرت را به دست صدام حسین سپرده بود. صدام حسین از اواسط دهه پنجاه وارد حزب بعث شده و با کمک «خیرالله طفاح»، دایی خود که از اعضای بلندپایه حزب بعث بود، مراتب ترقی را به سرعت طی کرده بود.

در دوران عبدالرحمان عارف، صدام حسین مدتی زندانی شد، اما پس از سقوط عارف از زندان آزاد  و به یکی از رهبران حزب بعث عراق تبدیل شد. صدام حسین که در چنین فضای خشن و پرالتهابی رشد کرده بود، از همان ابتدا تحت تاثیر «پان‌عربیسم» ناصر بود و سودای رهبری جهان عرب را در ذهن داشت. عقاید پان‌عربیستی وی که عمدتا متاثر از عقاید دایی خود بود، بر مبنای ضدیت با یهودیان و ایرانی‌ها و برتری دادن به نژاد عرب استوار بود.

صدام با چنین ایدئولوژی و پیشینه خطرناکی وارد دولت البکر شد و البکر وی را به عنوان معاون رئیس جمهور منصوب کرد. کهولت سن البکر وی را هر روز از مناسبات عینی سیاست دورتر می‌کرد و صدام حسین بیشتر از پیش، نهاد‌های قدرت را به چنگ می‌آورد.

صدام حسین در سال ۱۹۷۹ برای حفظ قدرت خود دست به کار شد و البکر را که در بستر بیماری بود وادار به استعفا کرد. البکر در بیانیه‌ای رسما اعلام کرد که ریاست جمهوری و ریاست شورای فرماندهی انقلاب را به «رفیق صدام حسین» منتقل می‌کند.

صدام بنا بر آموزه‌های سوسیالیستی، نهضت ملی سوادآموزی و آموزش اجباری رایگان را راه اندازی و در کنار آن درمان عمومی را رایگان اعلام کرد. به کشاورزان وام‌های بلاعوض داد و اصلاحات ارضی را مشابه آنچه در ایران اجرا شده بود، در عراق اجرا کرد. سازمان یونسکو به خاطر ارتقای بهداشت عمومی به صدام جایزه داد. با این حال، طی سال‌های بعد مسیر رهبری صدام حسین تغییر کرد. از زمانی که مالکیت امتیاز انحصاری از دست شرکت‌های غربی خارج شد، عراق سود بالایی به دست آورد؛ چند سال دولت صدام درآمد هنگفت خود را صرف خدماتی به مردم کرد که تا آن زمان در منطقه سابقه نداشت، اما در سال‌های بعد ماجرا تغییر کرد و این سود بیش از آنکه هزینه رفاه مردم عراق شود، صرف خرید‌های نظامی و ترمیم ارتش عراق شد.

چگونه تقسیم منابع ملی میان وفاداران به جای مردم، کار دست صدام حسین داد؟

از دهه هشتاد به بعد صدام به جای تامین رفاه مردم، به بسط حزب بعث عراق روی آورد و آن را در شهر‌های مختلف تقویت کرد. صدام در مناطق روستایی به شدت بر ایجاد حس وفاداری به حزب بعث می‌کوشید و اگر اقدامی در آن مناطق انجام می‌شد، آن را به نام حزب بعث معرفی می‌کرد. شرکت‌های بزرگ اقتصادی و تعاونی در این دوره توسط حزب بعث تشکیل شد که تقریبا اقتصاد عراق را در دست داشتند.

به گزارش رویداد۲۴ از سوی دیگر اقدامات صدام در راستای حکومت الیگارشی بود؛ یعنی کسانی در این سیستم به مقام و منصب می‌رسیدند که یا اعضای وفادار حزب بعث بودند یا همشهری صدام از تکریت و صدام به آن‌ها اعتماد داشت. در چنین سیستمی، منابع مالی به جای آنکه صرف رفاه مردم شود، میان نزدیکان و وفاداران صدام حسین تقسیم می‌شد.


بیشتر بخوانید:

صدام حسین چگونه گروه‌های تجزیه‌طلب را علیه ایران سازماندهی می‌کرد؟

آغاز جنگ ایران و عراق با حمله رژیم بعث

پاکسازی حزب بعث عراق در همایش الخلد / صدام حسین چگونه به قدرت رسید؟

چرا جنگ ایران و عراق پس از آزادی خرمشهر ادامه یافت؟


عوامل خارجی موثر بر سرنگونی رژیم صدام چه بود؟

صدام حسین در دوران جنگ با ایران حمایت بلوک غرب و شرق را بدست آورده بود که دلیل این امر، دشمنی ایران با هر دو بلوک قدرت بود. اما پس از اتمام جنگ ایران و عراق، ماجراجویی صدام در منطقه ادامه یافت و دیکتاتور نفتی با سودای بدل شدن به پدر جهان عرب، دست به اقدامات نابخرادانه‌ای از جمله حمله به کویت و حمله به پایگاه‌های نظامی آمریکا زد. در این دوران نارضایتی عمومی در داخل عراق نیز افزایش یافته و تحریم‌های اقتصادی باعث نابودی کشور شده بود.

در شرایط نارضایتی داخلی و تقابل خارجی، طبیعی است که احتمال دخالت کشور‌های خارجی و بروز حمله خارجی بیشتر شود. حمله آمریکا به عراق در چنین شرایطی اتفاق افتاد.

صدام حسین مانند استخوانی در گلوی ایالات متحده بود. از طرفی ایالات متحده وی را در جریان جنگ عراق و ایران پروار کرده و به نوعی متحد وی به شمار می‌رفت و از طرف دیگر با جنگ خلیج فارس دشمنی بین صدام و آمریکا رسمی شده بود.

حمایت صدام از فلسطین، نیرو محرکه آمریکا برای حمله به عراق

اما مهمترین دلیل مخالفت با صدام حمایت بی چون و چرای وی از فلسطین بود. حتی زمانی که ایالات متحده خواستار خروج ارتش عراق از کویت شد، صدام حسین شرط گذاشت که ابتدا اسرائیل باید از خاک فلسطین خارج شود. علاوه بر این، صدام حسین به مواضع آمریکا و اسرائیل نیز حمله می‌کرد. وی در فوریه سال ۱۹۹۱ دستور حمله موشکی به یکی از پایگاه‌های نظامی آمریکا در ظهران عربستان را داد که طی آن ۲۸ آمریکایی کشته و صد نفر زخمی شدند. صدام همچنین سلسه حملاتی را به خاک اسرائیل ترتیب داد تا یک ائتلاف عربی بر ضد اسرائیل ایجاد کند، ولی با عدم واکنش اسرائیل ناکام ماند.

موشک‌پرانی‌های صدام در طولانی مدت برایش گران تمام شدند. زمانی که ظن تولید سلاح‌های کشتار جمعی توسط صدام در ایالات متحده بالا گرفت، جورج بوش مصمم شد به عراق حمله کند. اما تصمیم بوش بر اساس هیچ گزارش معتبری اتخاذ نشده بود و هیچگاه در عراق سلاح‌های کشتار جمعی یافت نشد. پال ولفوویتز که در آن زمان معاون وزیر خارجه آمریکا بود مدارکی جعلی برای متقاعد کردن کنگره به آن‌ها ارائه داد و دونالد رامسفلد از وی پشتیبانی کرد.

گروه‌های ارتجاعی مذهبی نیز دائم جورج بوش را که چهره‌ای مذهبی و نماینده راستگرایان مسیحی در ایالات متحده بود، به حمله به عراق تشویق می‌کردند. وقایع یازده سپتامبر نیز توجیه دیگری برای حمله نظامی به خاورمیانه محسوب می‌شد و شرکت‌های خصوصی نفت با لابی‌های قدرتمندشان پروپاگاندایی را در کنگره ایجاد کرده بودند که از یازده سپتامبر دوم خبر می‌داد.

به گزارش رویداد۲۴ این دلایل باعث شده بود دست جورج بوش برای حمله به عراق باز باشد. در تاریخ نوزدهم مارس سال ۲۰۰۳ جورج دبلیو بوش در یک سخنرانی تاریخی در مقر ریاست جمهوری حاضر شد و به صدام حسین و فرزندانش ۴۸ ساعت فرصت داد تا عراق را ترک کنند.

بوش گفت: «من به هر یک از اعضای ارتش و سرویس‌های اطلاعاتی عراق تاکید می‌کنم، اگر جنگ درگرفت، برای یک رژیم در حال احتضار نجنگنند که ارزش زندگی آن‌ها را نخواهد داشت. تمام سربازان و کارکنان غیرنظامی باید به دقت به این هشدار توجه کنند. مانند هر جنگ دیگری سرنوشت شما بستگی به اقدامات شما خواهد داشت چاه‌های نفت را نابود نکنید، زیرا این ثروت به مردم عراق تعلق دارد. از دستورات مبنی بر استفاده از سلاح‌های شیمیایی علیه هر هدفی ازجمله مردم عراق اطاعت نکنید، زیرا به جنایات جنگی رسیدگی می‌شود و برای دفاع از خود ابراز این که از دستور‌ها پیروی می‌کردید فایده‌ای نخواهد داشت امشب تعدادی زیادی از مردم عراق می‌توانند سخنان مرا از رادیو بشنوند و من برای آن‌ها یک پیام دارم، اگر ما دست به جنگ بزنیم، این جنگ علیه افراد بی قانون که بر کشور شما حکومت می‌کنند است و نه علیه شما. ما این دستگاه وحشت را نابود خواهیم کرد و به شما در ساختن یک عراق تازه کمک خواهیم نمود.»

وفاداران صدام حسین چطور تهدیدهای آمریکا را دست کم گرفتند؟

صدام حسین پس از ضرب الاجل جورج بوش، مشاورانش را دور خود جمع کرد تا درباره اقدام مناسب از آن‌ها مشورت بگیرد.

«کان کاگلین» در کتاب زندگی‌نامه صدام حسین شرح این جلسه جالب و عجیب را آورده است. او می‌گوید: «اول از همه حسن المجد وزیر دفاع صحبت کرد. او گفت آمریکایی‌ها آدم‌های احمق و خود بزرگ‌بینی هستند. ما نبرد با آمریکا را داخل خاک آمریکا خواهیم برد. سپس طا‌ها یاسین رمضان معاون رئیس جمهور گفت قهرمانان واقعی عراق جوانانی هستند که به خودشان بمب می‌بندند و آمریکا را منفجر می‌کنند. سپس نوبت به قصی پسر صدام رسید. قصی که مسئول تولید سلاح‌های نامتعارف عراق بود به پدرش گفت: ما می‌دانیم و همه برادران حاضر در اینجا می‌دانند که ما به یاری خداوند از همه ظرفیت‌ها و توانایی‌های لازم برخورداریم. ما صرفا با یک اشاره حضرتعالی می‌توانیم خواب را از سر مردم آمریکا بپرانیم و جنگ را به خیابان‌های آمریکا ببریم. قربان من فقط از شما می‌خواهم یک اشاره کوچک به من بکنید. قسم به سر مبارکتان اگر شب آمریکایی‌ها را به روز و روزشان را به جهنم تبدیل نکردم، سر از تنم جدا کنید. اگر آنطور که می‌گویند بن لادن توانست یازده سپتامبر را انجام دهد، پس خدا به سر شاهد است ما ثابت خواهیم کرد آنچه در یازده سپتامبر رخ داد در قیاس با بلایی که خشم و غضب صدام حسین بر سر آمریکایی‌ها خواهد آورد چیزی جز پیک‌نیک نبوده است. آمریکایی‌ها عراق را، رهبر عراق را و فرزندان عراق را نشناخته‌اند.»

این لاف‌های بی بنیاد باعث شدند صدام حسین در مقابل آمریکا کوتاه نیاید و بلافاصله پس از جلسه، عدی را مسئول دفاع از بغداد کند. سرانجام ایالات متحده آمریکا و همپیمانان آن در ساعت پنج و سی و چهار دقیقه بامداد بیستم مارس سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کردند. 

عراقی‌هایی که به حزب بعث علاقه داشتند، تصور می‌کردند این جنگ سال‌ها طول خواهد کشید و جبهه مقاومتی علیه آمریکا تشکیل دادند. نیرو‌های آمریکایی و بریتانیایی یورش‌های آبی‌خاکی به شبه‌جزیره فاو انجام دادند تا از چاه‌های نفت و بندرگاه‌های مهم مراقبت کنند. نفت هدف عمده آنان بود به همین دلیل حساسیت فراوانی برای حفظ آن داشتند. این نیرو‌ها توسط نیرو‌های دریایی بریتانیا، لهستان و استرالیا پشتیبانی می‌شدند. واحد ۱۵ام تفنگداران دریایی ایالات متحده نیز که با تیپ سوم کماندوی این کشور و نیرو‌های ویژه لهستان تلفیق شده بودند به بندر ام‌قصر یورش بردند. در همان حال تیپ ۱۶ هوایی ارتش بریتانیا مأمور محافظت از چاه‌های نفت در جنوب عراق بود.

یگان‌های زرهی آمریکا به غرب عراق حرکت کردند و به سوی بغداد رفتند، واحد تفنگداران دریایی به سمت شرق و شمال رفتند و لشکر زرهی بریتانیایی‌ها نیز به سوی شمال حرکت کردند. ارتش عراق به سرعت زمینگیر شد حدود ده هزار نظامی عراقی در طی سه هفته کشته شدند.

در بیستم فروردین ماه بغداد سقوط کرد و همه این‌ها با کشته شدن فقط ۱۳۹ سرباز آمریکایی رخ داد. ارتش بعث و صدام حسین تصور نمی‌کردند که ارتش مقتدرشان در طی مدتی چنین کوتاه شکست بخورد، ولی چنین اتفاقی افتاد و صدام حسین سریعا خانواده‌اش را به خارج فرستاد و خود پنهان شد.

صدام حسین در ماه مارس سال ۲۰۰۵ توسط ارتش ایالات متحده دستگیر شد و پس از محاکمه توسط دولت موقت عراق، به اتهام جنایت علیه بشریت به اعدام محکوم شد. صدام پس از صدور حکم اعدام، از دادگاه درخواست کرد که به‌جای دار زدن به روش تیرباران اعدام شود. او اظهار داشت روش قانونی و نظامی اعدام برای سربازان و فرماندهان آن‌ها تیرباران است. دادگاه این درخواست صدام را رد کرد و دیکتاتور عراق در نهم دی ماه سال ۱۳۸۵ به دار آویخته شد.

حمله آمریکا به عراق باعث ایجاد هرج و مرج در عراق شد و بیش از یک تریلیون دلار هزینه برای آمریکا در پی داشت. اقدامات تروریستی در وضعیت نبود دولت مقتدر مرکزی بسیار زیاد شد و فرقه‌های مختلف مذهبی به جان یکدیگر افتادند. اما از طرف دیگر ساختار پارلمانی و دموکراتیک در عراق ایجاد شد و اقلیت‌هایی مانند کرد‌ها که توسط صدام سرکوب می‌شدند، به سطح معقولی از رفاه و استقلال رسیدند.

 

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۷ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۶
0
0
فیصل دوم همان محمد رضای ایران بود
نظرات شما
پیشخوان