تاریخ انتشار: ۱۸:۰۵ - ۱۸ تير ۱۴۰۱
درخشش ۸۰ دقیقه‌ای یک اثر نمایشی در تالار حافظ

گردش در لابیرنت کوبریک با بکت

تئاتر درخشش اثر بهنود محمدی‌پور این روز‌ها در حال نمایش است. مهدی ملک منتقد تئاتر در یادداشتی درباره این نمایش نوشته محمدی‌پور» در «درخشش» به شکل موفقیت‌آمیزی موفق شده تئاتری با درون‌مایه‌های تئاتر پست مدرن ارائه کند؛ تئاتری با ارجاعات بینامتنی فراوان به بیوگرافی و آثار شخصیت‌های ادبی و هنری مشهور قرن پیش که به صورتی آیرونیک در بستر زندگی و کار هنری در ایران امروز، بازنویسی می‌شوند.

تئاتر درخشش

رویداد۲۴ مهدی ملک: این روز‌ها در تالار حافظ اثری نمایشی در حال اجراست که برخلاف بسیاری از آثار نمایشی حال حاضر فارغ از زرق و برق‌های مرسوم شده هما توانش را بر محتوای فنی و معنایی خود گذاشته و انگیزه را برای تحلیل و نقد در مخاطب حرفه‌ای بیدار میکند. تئاتر درخشش اثر بهنود محمدی‌پور
چه چیزی استنلی کوبریک، فیلمساز کمال‌گرای امریکائی و ساموئل بکت نمایشنامه‌نویس و نویسنده رمان ایرلندی را به هم ربط می‌دهد؟ سوفیا لورن ِ بازیگر، سیناترای خواننده، استیو جابز و مسعود فراستی در این میانه چه کاره‌اند؟

«درخشش» ِ هشتاد دقیقه‌ای «بهنود محمدی‌پور» به طرز جالبی موفق می‌شود در بازی میان متون و عناصری به ظاهر از هم جدا سربلند بیرون آید.

موتور محرک نمایش بر مبنای سه منبع سوخت اصلی به پیش می‌راند: بیوگرافی کوبریک، بکت، لورن و...، آثار نمایشی و سینمائی آن‌ها که بعضا با بیوگرافی خالقان‌اش در هم گره می‌خورد و از همه درخشان‌تر، پیوندش با وضعیت مستقر و اوضاع احوال و مصائب امروز ِ سینما و تئاتر در ایران.

مخرج مشترک یا نخ تسبیحی که تمام عناصر پراکنده‌ی گفته شده را به یکدیگر متصل می‌کند مفهوم «لابیرنت» یا «هزارتو» است. لابیرنت بیشتر از آن که راهی بن‌بست باشد هزار راهی است که در آن به شکل بی‌رحمانه‌ای هر راه به جای خروج به راهی دیگر ختم می‌شود و این دور و تسلسل، سوژه و کاراکتر‌های سرگشته را تا مرز استیصال به پیش می‌راند.

لابیرنت یکی از عناصر مرکزی و مهم در تمامی فیلم‌های کوبریک (از راه‌های افتخار و پرتقال کوکی تا درخشش و چشمان کاملا بسته) است. کاراکترهائی حقیقتا «گیر افتاده» در لابیرنت‌های بیرونی یا ذهنی که می‌تواند تسلسل سنگر‌های نظامی راه‌های افتخار باشد یا هزارتوی ذهنی و پارانوئیدی ذهن «حک تورنس» در «درخشش».

همین موضوع، لابیرنتی که در آن مسیری برای خروج نیست، در نمایشنامه‌ها و رمان‌های بکت نیز خود را در ابسوردیته و فلج‌شدن زبان، به مثابه مهم‌ترین دستاورد ارتباطی و فهم متقابل برای انسان‌ها، خود را نشان می‌دهد.

«درخشش» ِ محمدی‌پور به شکل هوشمندانه‌ای بن‌بست‌ها و مصائب زندگی نویسندگان و هنرمندان هم عصر را به مفهوم لابیرنت در آثار کوبریک و بکت وصل کرده و از آن جا به وضعیت امروز هنر ایران پل می‌زند.
جائی که آرتیست و نویسنده برای آفرینش ادبی و هنری‌اش می‌بایست در لابیرنتی تاریک و بدون علائم خروج، گم شود. از گرفتن مجوز برای نمایش تا راضی کردن تهیه‌کننده‌ای که هر شکلی از آفرینش هنری را صرفا با متر و معیاری اقتصادی مبتنی بر سود و سرمایه سنجه می‌کند، از سوپراستاری که به واسطه نظام ستاره‌سازی و ستاره‌سالاری در سینما و تئاتر به عنصری کلیدی و مرکزی بدل شده است، سوپراستار عامدانه در نمایش حضور ندارد تا غیبت‌اش بیشتر موید قدرت و تاثیر همه‌جانبه‌اش باشد، تا «می-تو» برای بازیگران زن در سینما و تئاتر و البته وضعیت مضحک و خنده‌دار نقدنویسی هنری در ایران.

پیامد بی‌واسطه‌ی سرگشتگی در لابیرنت عقیم شدن آفرینشگری هنری و ادبی است.

به همین خاطر در میزانسن نمایش، کوبریک و بکت ِ «محمدی پور» شخصیت‌های «در انتظار گودو»، ولادیمیر و استراگون، را به یاد می‌آورند که برای یک «هیچ» انتظار می‌کشند و نمی‌توانند با هم ارتباط برقرار کنند.
عدم ارتباط و عقیم‌شدن قوه آفرینشگری که در یکی از صحنه‌های پایانی تئاتر خود را به شکل فوران خشونت نشان می‌دهد. اگر «جک» در فیلم «درخشش» کوبریک عقیم‌شدن آفرینشگری و استیصال‌اش در لابیرنت را به زندگی خانوادگی و انزوا ربط می‌دهد در نمایش «درخشش» محمدی‌پور این عقیم‌شدن، محصول گیرکردگی در شکلی از لابیرنت‌های بیرونی (سرمایه، شهرت کاذب ستاره‌های فیلم و تئاتر، مجوزها، بهره‌کشی و سو استفاده‌های جنسیتی، وضعیت آشفته نقدنویسی و تحلیل هنری و...) است که در فوران خشونتی بازتاب می‌یابد که «استنلی» نسبت به «سامی» بروز می‌دهد.

«بهنود محمدی‌پور» کارگردان خوش‌آتیه‌ای است که در «درخشش» به شکل موفقیت‌آمیزی موفق می‌شود تئاتری با درون‌مایه‌های تئاتر پست مدرن ارائه کند. تئاتری با ارجاعات بینامتنی فراوان به بیوگرافی و آثار شخصیت‌های ادبی و هنری مشهور قرن پیش که به صورتی آیرونیک در بستر زندگی و کار هنری در ایران امروز، بازنویسی می‌شوند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: تالار حافظ
نظرات شما
پیشخوان