ولی فقیه کیست؟
رویداد۲۴ مریم آیتی: ولایت فقیه یا ولایت مطلقه فقیه نظریهای در فقه تشیع دوازده امامی است که نظام سیاسی و جانشینی حضرت محمد در دوران غیبت امام معصوم را بیان میکند.نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس این نظریه تأسیس شده است. مقدمه، اصل پنجم و فصل هشتم شامل اصول یکصد و هفتم تا یکصد و دوازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به موضوع رهبری و ولایت فقیه اختصاص دارد.
ولایت محدود فقیه توسط مراجع به معنی حق قضاوت، صدور فتوا در مسائل شرعی، اخذ وجوهات شرعی و رسیدگی به امور حسبیه از دیرباز در فقه امامیه مطرح بوده است. اما نظریه ولایت فقیه که توسط امام خمینی مطرح شد، سیاسی است و اساس سیاست دوره غیبت را تشکیل میدهد.
ولایت فقیه نظریهای است در فقه سیاسی شیعه که طبق آن، در زمان غیبت امام زمان (عج)، حکومتِ جامعه مسلمانان برعهده فقیه جامعالشرایط است. بر اساس نظریه ولایت فقیه، اختیار همه امور جامعه اسلامی به دست ولیفقیه است.
تنها کسی را باید بهعنوان حَکَم (داور) انتخاب کرد که از اهلبیت حدیث نقل میکند و با احکام اسلامی آشنا است. ضرورت وجود حاکمی عالم و عادل برای اجرای احکام الهی در جامعه هم از دلایل عقلی موافقان ولایت فقیه است.
مفهومشناسی ولایت فقیه
ولایت فقیه براساس تعریفهایی که فقیهان از آن ارائه دادهاند، بهمعنای سرپرستی، تسلط و تصرف مجتهد جامعالشرایط در امور دیگرانو بهعبارت دیگر مدیریت جامعه اسلامی بهمنظور اجرای احکام اسلامی و تحقق ارزشهای دینی است.
ریشه و معنای لغوی ولایت فقیه
ولایت، واژهای عربی است که از نگاه لغوی، از ریشه (و ل ی) گرفته شده است و به کسر و فتح «واو» خوانده میشود. «ولی» در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصلهای میان آن دو باشد؛ ازاینرو، این واژه در معانی دوستی ، یاری، پیروی، تصدّی امر غیر و سرپرستی استعمال شده که وجه مشترک همه این معانی، قرب معنوی است.
از میان این معانی، معنای سرپرستی و تصرف در کار دیگری، با آنچه از ولایت فقیه اراده میشود، همخوانی بیشتری دارد. کسی که عهدهدار کاری میشود، بر آن ولایت یافته و مولا و ولی آن امر محسوب میشود؛ بنابراین، کلمه ولایت و همریشههای آن (مانند ولی، تولیت، متولّی و والی) بر معنای سرپرستی، تدبیر و تصرف، دلالت دارد.
بیشتر بخوانید: مرجع تقلید کیست؟
واژه فقیه در لغت، به معنای کسی است که فهمی عمیق و دقیق دارد و از ریشۀ (ف ق ه) گرفته شده که به معنای غلبۀ علم و فهم و ادراک دربارۀ چیزی است. در اصطلاح، فقیه کسی است که بتواند احکام شرعی را از آیات قرآن و سخنان معصومان (علیهمالسلام) استنباط و استخراج کند.
معنای ولی فقیه در اصطلاح
در اصطلاح، ولی فقیه کسی است که عالم به سیاستهای دینی و برقرارکننده عدالت اجتماعی میان مردم باشد. طبق اخبار، او دژ اسلام و وارث پیامبران و جانشین پیامبر خدا و همچون پیامبران بنی اسرائیل بوده، و بهترین خلق خدا پس از امامان (علیهمالسلام) است. مجاری امور و احکام و دستورها، به دست او بوده و حاکم بر زمامداران است.
انتصابیبودن یا انتخابیبودن ولایت فقیه
طرفداران نظریه ولایت فقیه، درباره نحوه مشروعیت آن اختلافنظر دارند. برخی از آنها ولایت فقیه را منصب و جایگاهی انتصابی میدانند و برخی دیگر از انتخابیبودن آن دفاع میکنند.
انتصابیبودن ولایت فقیه
طبق این دیدگاه، علت مشروعیت ولایت فقیه در امور سیاسی این است که امامان تدبیر امور دینی و اجتماعی و مدیریت سیاسی جامعه را به فقیهان عادل تفویض کردهاند و رأی و خواست مردم در مشروعیت ولایت فقها تأثیر ندارد.
برخی از قائلان دیدگاه انتصابیبودن ولی فقیه، به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد دارند؛ یعنی معتقدند فقیه از همه اختیارات پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم در امور حکومت و سیاست، برخوردار است؛ چراکه هدف، اجرای احکام شریعت است و در این زمینه هیچ فرقی بین حاکم، معقول نیست.
همچنین مشروعیت قوانین بشری مشروط به تنفیذ ولی فقیه است و قانون نمیتواند ولی فقیه را محدود و مقید کند و اوامر ولی فقیه در حکم قانون است. میگویند این دیدگاه را نخستین بار امام خمینی مطرح کرده است.
انتخابیبودن ولایت فقیه
این دیدگاه رأی مردم را بهعنوان بخشی از علت مشروعیت ولایت فقیه لازم میشمارد؛ یعنی حاکم مشروع را حاکمی میداند که فقیه، عادل، آگاه به زمان، مدیر و مدبر باشد و همه یا اکثر مردم نیز او را به رهبری انتخاب کنند. در این دیدگاه به مطلقبودن ولایت فقیه خدشه وارد میشود.
ولایت مطلقه فقیه
ولایت مطلقه فقیه حکم ولی فقیه را بالاتر از قوانین عرف و شرع قرار میدهد. امام خمینی در نامه مهم مورخ ۱۶ دی ۱۳۶۶ خطاب به رئیسجمهور نوشت: «شما حکومت را که به معنای ولایت مطلقهای که از جانب خدا به نبی اکرم (ص) واگذار شده و از اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام فرعیه الهیه حتی نماز و روزه و حج تقدم دارد، صحیح نمیدانید و تعبیر به آن که اینجانب گفتهام: «حکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است» به کلی بر خلاف گفتههای اینجانب است. حکومت میتواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بستهاست… یک جانبه لغو کند.»
در تابستان ۱۳۶۸ پس از بازنگری قانون اساسی اصطلاح ولایت فقیه به ولایت مطلقه فقیه تغییر کرد و اختیارات او بیشتر شد و اصطلاح شورای رهبری نیز از اصل پنجم قانون اساسی حذف شد.
از این رو در نگاه آیت الله خامنهای قدرت رهبری محدود به موارد ذکر شده در قانون اساسی نبوده و در دولت دخالت خود را غیرمستقیم توسط نهادهای زیر نظر رهبریاش و در مواقعی با حکمهای حکومتی انجام میدهد.
اگر آرمان نظریه ولایت فقیه، اجرای احکام شریعت از سوی حکومت است؛ نظریه «ولایت مطلقهفقیه» توجیهی برای فسخ و الغای شریعت است.
امام خمینی پیش از آن که به قدرت برسد، نظریه ولایت فقیه را طرح کرد تا اسلام را تنها برنامه سیاسی مطلوب و مشروع بازنماید که باید به دست فقیه اجرا شود. اما هنگامی که به قدرت رسید، دریافت که فقه سنتی، دست فقیه را در عمل میبندد و با طرح مطلق بودن ولایت فقیه، راهی برای رهاشدن از چارچوب فقه و شریعت یافت.
در نظریه ولایت مطلقه، فقیه بیش از آنکه بر اساس فقه اسلام عمل کند، بر پایه تشخیص خود از مصلحت نظام فرمان میراند و «حق دارد» مصلحت نظام را بر احکام اسلام مقدم دارد و «ضرورت» به او اجازه میدهد از «احکام اولیه» دست بردارد و به «احکام ثانویه» بیاویزد.
امام خمینی از سال ۱۳۲۳ در برابر این نقد که تشیع اثنی عشری در دوران غیبت برنامهای برای حکومت ندارد، کوشید ثابت کند که چنین نیست. شیعه اثنی عشری تأسیس حکومت را موکول به ظهور انسان کامل کرده بود و حکومتهای مستقر را ظلمه میخواند. و چون ظهور را به زمان نامعلومی سپرده بود، تأسیس حکومت و برقراری عدل نیز نا ممکن بود.
منتقدان میگفتند پروژه اثنی عشری به بنبست رسیده است. خمینی که ظاهراً این نقد را وارد میدانست، با ارائه نظریه ولایت فقیه از شیعه اثنی عشری خروج کرد. این امر تناقضی بین دکترین اثنی عشری و جمهوری اسلامی ایجاد کرد چون طبعاً این حکومت نیز چون در دوره غیبت قرار داشت ظلمه محسوب میشد.
برخی این خروج امام خمینی از دکترین اثنی عشری را مترادف با قایل شدن به امام حاضر (در مقابل امام غایب) و بازگشت او به فرقههای ماقبل اثنی عشری مثل زیدیه دانستهاند که امام را فردی حاضر و فعال در جامعه میشناسد که لزوماً از فرزندان امامان شیعه نیست. زیدیه تاکنون بیش از یکصد و ده امام داشته است.
ولایت فقیه در جمهوری اسلامی ایران
پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ش، ولایت فقیه به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران افزوده شد. در اصل ۵۷ این قانون آمده است: «قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتاند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال میگردند.
در جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی و پس از او آیتالله خامنهای بهعنوان ولی فقیه، رهبری را در اختیار داشتهاند.
کلامی و فقهی بودن ولایت فقیه
مسألۀ ولایت فقیه ریشۀ کلامی دارد؛ ولی جنبۀ فقهی آن سبب شده است فقیهان از روز نخست، در ابواب گوناگون فقهی از آن بحث کنند و موضوع ولایت فقیه را در هر یک از مسایل مربوط روشن سازند.
در باب جهاد و تقسیم غنایم، خمس، گرفتن و توزیع زکات، سرپرستی انفال و اموال غایبان و قاصران، باب امر به معروف و نهی از منکر، باب حدود و قصاص و تعزیرات و مطلق اجرای احکام انتظامی اسلام، فقها از مسألۀ ولایت فقیه و گسترۀ آن بحث کردهاند.
ادله ولایت فقیه
ولایت فقیه هم از راه عقل و هم از راه روایات و احادیث ثابت است.
دلیل عقلی وجود ولایت فقیه
از آنجا که در عصر غیبت، دسترسی به پیشوای معصوم (علیهالسلام) امکانپذیر نیست و تشکیل حکومت هم ضروری است، باید فردی ولایت و حکومت را بر عهده بگیرد. بدین منظور، سه راه پیش رو داریم:
یا اینکه ولایت غیر فقیه را بپذیریم یا فقیه غیر عادل و یا ولایت فقیه عادل را.
عقل هر انسان حکم میکند غیر فقیه و فقیه غیر عادل شایستۀ ولایت و حکومت نیست؛ چراکه اینجا تشکیل حکومت اسلامی مورد بحث است و برای پیاده کردن حکومت اسلامی و اجرای احکام دین، باید فردی زمام این امر را به عهده گیرد که به احکام اسلامی به طور ژرف و اساسی آشنا بوده و شیوۀ ادارۀ حکومت را هم بداند.
در عینحال، پرهیزکار و متعهد باشد، تا امر حکومت را فدای خواستههای نفسانی و امیال شیطانی خود نکند. افزون بر آن، اینکه نه فقط دربارۀ حکومت اسلامی، بلکه دربارۀ هر حکومتی، عقل حکم میکند جاهلان، جاهطلبان و هوسرانان شایستگی زمامداری را ندارند؛ بنابراین فقیهی که به احکام اسلامی و اوضاع سیاسی - اجتماعی زمان خود آگاه بوده، از تقوا و عدالت و تدبیر و مدیریت و کمالات لازم برخوردار باشد، برای حکومت، شایستهتر از دیگران است.
پشتوانه قرآنی ولایت فقیه
این نظریه پشتوانه قرآنی ندارد و صرفاً استنباطی از برخی عبارتهای قرآنی است و به همین سبب منابع برای اثبات این نظریه به دلایل عقلی و نقلی اشاره میکنند.
آیه اطاعت که بیانگر یک استراتژی ناب برای اداره هر فعالیتی است توسط بسیاری از حاکمان اسلامی مصادره به مطلوب شده و خود را ولی امر خواندهاند که البته هیچ عالمی شیعی و سنی این منصب را قابل انتساب به غیر از خلفا و امامان معصوم نمیداند.
آیه ولایت نیز صرفاً قابل انتساب به ولایت علی بن ابیطالب و جانشینان اوست.
در آموزههای جمهوری اسلامی آیه ۴۴ سوره مائده و هچنین آیه ۴۸ مائده را پشتوانهای برای ولایت فقها میدانند. البته قرآن در این آیه مأموریت او را مشخص میکند و در آیه ۶۳ مائده به قصور او در این مأموریت اشاره میکند.
در آیات ۳۱ تا ۳۵ سوره توبه خطر احبار و ربانیون را گوشزد میکند.
در سوره احزاب نیز آیههای 6 و 36 اشاره روشنی به ولایت پیامبر دارد که قابل اطلاق به فرد دیگری نیست. از سوی دیگر ظاهراً بر اساس تفاسیر و روایات نقل شده از پیامبر این اولی بودن بیشتر مبین مسئولیت او در برابر مردان و زنان مؤمن است.
پیشینه ولایت فقیه
مسألۀ ولایت فقیه که پیشینۀ آن، به آغاز فقه باز میگردد، یکی از مهمترین مسایل جامعۀ شیعی است؛ به گونهای که اندیشۀ سیاسی پیروان مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) در عصر غیبت کبرا - به ویژه دوران معاصر - با آن گره خورده است. از آنجا که در دوران معاصر، بزرگترین تحول اجتماعی در امت اسلامی، به نام انقلاب اسلامی ایران، بر این باور سترگ بنا شده، بحث درباره آن، امری ضروری و اجتنابناپذیر است.
از سوی دیگر، یگانه فریاد ظلمستیزی و مقابله با زیادهخواهی استکبار جهانی، برخاسته از این تفکر ارجمند و اصل مترقی است که دشمنیهای فراوانی را از سوی ستمگران و استکبار جهانی در پی داشته است.
پیشینه فقهی ولایت فقیه
ولایت
ولایت نوعی قُرب است مانند ولایت ولی یا پدر که مستلزم نوعی حق تصرف و مالکیت نسبت به فرزند یا دیگری است. پیامبر یا امام حق حکومت بر مؤمنین و تدبیر امور آنها بر اساس شریعت و مسایلی از قبیل قسم و همسایگی و طلاق و عهد و نصرت و ارث دارند.
مراد از ولایت در اینجا حکومت، اقتدار، رهبری، تدبیر امور ملت و مانند آن است.
مقصود از ولایت عام فقها این نیست که آنها مانند پیامبر و امام بر مؤمنین اولویت داشته باشند، بلکه تلقی معمول از ولایت مثل ولایت پدر بر اولاد است و در حد تکمیل نقص مؤمن و رفع کاستیهای اوست.
فقیه
مقصود از فقیه، مردی است که در فقه و معارف اسلامی عالم باشد و در احکام شرعی دارای درجه اجتهاد باشد.
اگر او بخواهد رهبر و ولی امت باشد، باید دارای شرایط دیگری باشد که مهمترین آنها عبارتند از:
- عدالت و تقوا
- شجاعت و تسلیم نشدن در برابر توهمات
- تجربه سیاسی
- آگاهی از قانون
- توانایی اداره امور کشور
- وضعیت امت را بداند و نگرانیهایش را درک کند
- انتخاب او توسط امت به عنوان رهبردربازنگری قانون اساسی در تابستان ۱۳۶۸ شرط مرجعیت از مجموعه شرایط رهبر حذف شد.
ولایت فقیه
نیابت عامه در عصر غیبت توسط یک فقیه که شرایط لازم را دارد تا بشرط مصلحت همه اموری را که امام معصوم در آن صلاحیت داشتهاست اداره کند… شامل تلاش برای برقراری حکومت اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر اگر خطری باشد که اسلام را تهدید کند یا اصالت اخلاق عمومی را خدشه دار کند. تلاش برای احیای آگاهی اسلامی، دعوت در داخل و خارج از کشور، رفع شکافها، دستور جهاد، دفاع، صلح، قبول آتشبس، تقسیم غنایم، گرفتن زکات و خمس، تصرف در امور صغار، موقوفات، برپایی جمعه و جماعات، تعیین ائمه، تعیین قضات، نظارت بر کار آنها، رسیدگی به صدور احکام ، فتوا و پرداختن به امور حسبیه است.